فرهنگ

«شومنامه تبر نقره‌ای» چاپ شد/ قصه آن تبر اهریمنی

رمان «شومنامه تبر نقره‌ای» نوشته بهزاد قدیمی از مجموعه «ادبیات ژانری» توسط انتشارات پیدایش منتشر و راهی بازار نشر شد.

به گزارش خبرنگار مهر، رمان «شومنامه تبر نقره‌ای» نوشته بهزاد قدیمی به‌تازگی توسط انتشارات پیدایش منتشر و راهی بازار نشر شده است. این‌کتاب یکی از عناوین مجموعه «ادبیات ژانری» است که این‌ناشر چاپ می‌کند.

این‌رمان، شرح سفر یک میراث شوم در گذر زمان است. تبرچه‌ای نقره‌ای هزاران سال در زیر خاک مدفون بوده اما دست طمع‌کار فرمایه‌گان بیرونش کشیده است. رمان پیش‌رو داستان این است که تبرچه شوم چگونه خون آدم‌ها را در پای اهریمن فراموش‌شده ریخت و آن‌ را از حصر هزاران ساله‌اش آزاد کرد.

این‌رمان اتفاقات و خرده‌حوادثی دارد که به ظاهر نامربوط‌اند اما همگی به یکدیگر ربط دارند و در نقشه مخفی که اهریمن‌های قصه دارند،‌ تصادفات بدشگون هرکدام گامی از پلکان شیطان بوده‌اند. نویسنده کتاب به مخاطبانش می‌گوید: «ای که این سیاهه را می‌خوانی، بدان که این شومنامه طلسمی نحس دارد و سطر به سطر آن تو را در خواهد گرفت.»

این‌رمان ۵ بخش اصلی با عناوین «نقره‌های دالان جنی‌ها»، «یادگاری‌های خواستنی آقاجان»، «ماه کامل»، «شکسته‌حصر» و «سرگذشت غریب خانواده قوامی» دارد که فصل‌های مختلفی را شامل می‌شوند.

در قسمتی از این‌کتاب می‌خوانیم:

آنیتا رهاشده از سرفه‌های ساختگی، نشئه دود کریستال، صدایش اینک کاملا کلفت‌تر از قبل، پرسید: «پس چی بوده؟»

«می‌گن که اینجا گورستان مرکوشه.»

اردوان برخاسته بود و به آرامی دور بنای شش‌گوش ضریح می‌چرخید. آیینه‌های متکثری که در داخل ضریح کار شده بود فضای آن تو را انگار تا بی‌نهایت بسط داده بودند. احساس می‌کرد هزاران چشم از داخل روزن‌هایی فراسوی مکان به چهره او زل زده‌اند.

«مرکوش کیه؟ پادشاه یونانه؟»

اردوان کمترین توجهی به صدای نحیف و نادان آنیتا نداشت دیگر. مرد دعاخوان دیوانه با نگاه‌هایی منتقم و کینه‌جو به او می‌نگریست. اردوان به او هم توجهی نداشت. سرد بود، اما تنش عرق کرده بود. این ضریح شش‌ضلعی درست میانه این فضای ستاره‌گون حالتی باستانی و عجیب داشت. به دور آن می‌چرخید.

«نه… مرکوش یه دیوه… دیو قاتل زرتشت.»

این‌کتاب با ۲۰۸ صفحه، شمارگان ۵۰۰ نسخه و قیمت ۴۵ هزار تومان منتشر شده است.

خبرگزاری مهر

آگهی

دیدگاهتان را بنویسید

دکمه بازگشت به بالا