باروری اصفهان هماره در قالب شهر فرهنگی بوده است

مهدی تمیزی مطرح کرد؛
معاون سابق فرهنگی هنری سازمان فرهنگی و اجتماعی شهرداری اصفهان در تودیع خود گفت:رویش و باروری اصفهان، هماره در قالب شهر فرهنگی بوده نه با وارد کردن صنعت و تاراج معادن و منابع طبیعی.
خبرگزاری مهر، گروه فرهنگ و اندیشه: مهدی تمیزی ۱۹ ماه پیش بهعنوان معاون فرهنگی هنری سازمان فرهنگی اجتماعی و ورزشی شهرداری اصفهان انتخاب شد. او متولد ۱۳۵۶ در اصفهان است و در رشته کارگردانی نمایش و همچنین «هنرهای تجسمی» در دانشگاههای سوره اصفهان و تهران تحصیل کرده است. همچنین داور ۱۲ مسابقه ملی هنرهای تجسمی بوده و نمایشگاههای انفرادی و گروهی بسیاری در حوزه عکس و کاریکاتور از آثار او برپا شده است.
«در سایه سرو؛ سرونگارههای سنگ آرامگاههای مردم اصفهان»، «محرم از نگاه گردشگران فرنگی»، «نصفهان؛ نخستین کتاب طنزآوران اصفهان» در دو جلد، «آن مهربان بردبار»، مجموعه کارت پستال «آسمان نگارهها؛ خطوط قرآنی بر بناهای تاریخی اصفهان»، «راپورتهای ملوکانه؛ وقایع طنزآمیز دوران قاجار»، «کشکول؛ طنز و شوخ طبعی در کشکول شیخ بهایی» «کتاب مستطاب بهینهسازی مصرف سوخت» از جمله آثاری که با پژوهش، تدوین، گردآوری و تصویرگری تمیزی منتشر شده است.
مراسم تودیع وی از سمت معاونت فرهنگی هنری سازمان فرهنگی اجتماعی و ورزشی شهرداری اصفهان بهتازگی برگزار شد. متن سخنرانی تمیزی در اینمراسم در اختیار مهر قرار گرفته که مشروحش در ادامه منتشر میشود:
به نام خداوند جان و خرد
مفروض آنکه؛ بر هر معرفتی، دردیست و در هر معارفهای، مفارقتی!
در این ۱۹ ماه که معرفِ حضور شدم، بیش از آنکه دهنده باشم، گیرنده بودم؛ گیرای لطف و صبوری و اعتماد کسانی که مسیرِ سختِ بودن در این جایگاه را بر من آسان نمودند.
پس از پروردگار مهربان، پیش و بیش از هر کس، قدردان جناب محمد عیدی نجف آبادی هستم که حضور و حمایتشان، نه به عنوان بالادستِ مناصبِ اداری، که به عنوانِ انسانِ فرهیختهای در کمال و در جمال، استاد بنده بوده و هست و اما بنده شاگردی بازیگوش بوده و هستم!؛ لیکن در این میان، چنان اندیشهاش سازنده و مؤثر بود که توانستم به همراهی همراهانم، بسیاری از اهداف فرهنگی و هنری را که در اندیشه داشتم، اجرایی کنم و یا در مسیر اجرا قرار دهم؛ لکنت زبانم در برابر مهرِ ایشان، به مهرشان بخشودنیست.
در چند ماه اخیر نیز، از لطف و اعتمادِ جناب مجتبی شاهمرادی برخوردار شدم. چندان که بیش از پیش، تمام توان و تجربهام را در مسیرِ فعالیتهای فرهنگی و هنری این جهانشهر گذاشتم، بدان امید که آنچه ساخته و پرداخته میشود، در شأنِ شهر و شهروندانش، به ویژه اهالی ارجمند فرهنگ و هنر باشد.
آنچه اهم و سرلوحه فعالیتهایم بوده، همه در راستای افزودن بر شهرت و غنای تاریخی این بومِ کهن بوده است. اصفهان، به فرهنگش شهره است و همیشه تاریخ، آنچه که از اصفهان و اهالیاش میشناسیم، بر دوشِ فرهنگ و هنرشان تکیه زده است. جهانی شدنِ این شهر نیز در سایه خلاقیتها و عقلانیتهای فرهنگی و هنریاش بوده است. در جهانِ امروز، با وجودِ فرایندهای جهانی شده، ما چارهایی جز آنکه یک بومِ جهانی باشیم، نداریم. همانطور که در زمان سلجوقیان و صفویان اینگونه بوده و این، یک الگوی محقق شده است. این الگوی محقق شده عینی، کاملاً با ذهنیت اتوپیایی در تضاد است؛ چرا که چیزی عینی و ملموس بوده و با خیال خیالِ وهم آلود و مُتُوهِمانه فاصله دارد.
برای آنکه این بومِ جهانی شده، این سرزمینِ پاک، مرتبه و مقامِ خود را همچنان حفظ کند، نیازمندِ رویش بر سرِ ریشههای خود است. رویش و باروریِ اصفهان، هماره در قالبِ شهرِ فرهنگی بوده است، و نه با وارد کردنِ صنعت و تاراج معادن و منابع طبیعی. هویتِ رویشگریِ شهرِ اصفهان، با چیزی تعبیر و تحلیل میشده تحتِ عنوانِ آفرینشگریِ هنرمندان و فرهنگیاناش. سرمایه گذاری شهر بر روی آفرینشگری و سوق دادنِ آن به سوی نقشِ مُوَلِد در این راستا، به آن میماند که شهروندانش، کاتبِ کتابِ هویتِ شهر شوند و دیگران بخوانندش. باید خلاقیتهای هنری و فرهنگی را در بسترهای مدنی تربیت کرد؛ به این معنا که شهرداری و هر حوزه دیگری که متکفلِ امور است، باید نقشِ حمایتگری خود را تقویت کند و نه نقشِ مداخله گری را.
تمامِ تلاشِ بنده و همراهانم در این ۱۹ ماه بر این امر استوار بوده که با تعریفِ پروژههای گوناگون، شهری رو به حُسنِ خُلق و اندیشه داشته باشیم. همچنین تلاش در ایجادِ ارتباطات ملی و بین المللی نیز در همین راستا و به ضرورتِ معرفی و شناساندن اصفهان بوده است. نکته آنکه، باور دارم راهِ حلِ عبور از بحرانهای اجتماعی که گریبانگیر ما شده است، این است که ما در سیاست گذاریهایمان برای آفرینشگریِ فرهنگی و هنری، زمینه سازی کنیم. هرچه قدر کفه این طرف ترازو، یعنی خلاقیت فرهنگی و هنری فربه شود، به همان میزان کفه آسیبهای اجتماعی و بحرانها نحیف میشود. این نگاه، باید به عنوان یک راه حل جدی، یک ضرورتِ استراتژیک در نظر گرفته شود و نگاهِ مقطعی و موردی بر آن، فرهنگ و هنر را در حدِ زینت المجالس تقلیل میدهد و بخشودنی نیست!
دیگر تلاشِ من و همراهانم در این چند ماه، در اتصالِ اهالی فرهنگ و هنر و ادب با یکدیگر بوده است. دوری و مفارقتی را که به واسطه برچسبهای فکری، اعتقادی، جغرافیایی، سبکی و رشتهای در اصفهان است، برنمیتابم. بدانیم که رشدِ اندیشه در گروِ گفتگو و تبادلِ افکار و آراست. پس تمامِ توان بر این بود که مَوَدتی میانِ اهالی فرهنگ و هنر و ادب ایجاد کنیم.
فی الحال اگر قصوری بوده، ماحصل وسع و تواناییام بوده که «لایکلفوا الله نفساً الا وسعها» و این سخن پروردگار است، که: «نیکیهای هر کس به سود او و بدیهایش نیز به زیانِ خودِ اوست. پروردگارا! بر آنچه به فراموشی یا به خطا کردهایم بر ما مگیر!.»
اکنون خرسندم که پس از ۱۹ ماه کسب تجربه و آموختن در کنار موافقان و مخالفان، نوبت به دیگری رسید؛ و بیش از پیش دانستهام که مغزِ سخنِ حضرتِ مولانا جلال الدین، درست است:
«نردبانِ این جهان ما و منیست
عاقبت این نردبان افتادنیست
لاجرم هرکس که بالاتر نشست
استخوانش سختتر خواهد شکست»
بی تردید یک صدا شدن برای ساختنِ سرزمینی که دوستش میداریم، از هر واجب، واجبتر است.
سرانجامِ فروردین ۱۴۰۱
مهدی تمیزی