جامعه

این طلبه، محصولات کارگاه‌های کپری را به آن سوی مرزها رساند/ تیم بشاگرد، تیم دوم ایران در جام جهانی قطر!


برگزاری مسابقات جام جهانی فوتبال در قطر، فرصت مناسبی برای بازاریابی خارجی محصولات دست‌بافته اهالی بشاگرد بود. ما هم با ارسال چند محموله از محصولات حصیری‌مان به قطر، از این فرصت استفاده کردیم. وقتی دیدیم از کارهای ما در کشورهای عربی حاشیه خلیج فارس استقبال می‌شود، تصمیم گرفتیم خودمان بی‌واسطه در بازار این کشورها ورود کنیم.

گروه جامعه خبرگزاری فارس- مریم شریفی؛ شنیده‌ای به مو می‌رسد اما پاره نمی‌شود؟ جوان خوش‌فکر بشاگردی اما نه با گوش سر که با عمق وجودش، رفتن تا لبه پرتگاه ناامیدی و به سلامت برگشتن را درک کرده. همان طلبه گمنامی که با دست‌های خالی، آستین‌های همتش را بالا زده تا با احیای صنایع دستی بومی زادگاهش، رونق به خانه‌های کپری روستاهای محروم اما غنی و پراستعداد بشاگرد بیاورد.

حالا 5 سال از شروع حرکت کارآفرینی او با اتکا به گنجینه صنایع دستی بشاگرد می‌گذرد و به لطف آن بالایی و حمایت‌های واسطه‌های زمینی‌اش، دل او و همراهانش جور دیگری گرم است. از حجت‌الاسلام «عباس زارعی»، کارآفرین 35 ساله بشاگردی برایتان می‌گویم که از صفر مطلق شروع کرد اما حالا می‌توانید ردپای او و همشهرهای هنرمندش را نه‌تنها در اغلب استان‌های کشور بلکه در آن سوی مرزها هم ببینید. با گفت‌وگوی ما با این طلبه دغدغه‌مند و فعال همراه باشید.

عباس زارعی در حال آموزش هنر چوب و معرق به دانش آموزان 

پای تلویزیون، مسیر زندگی‌ام تغییر کرد!

«در آستانه 30 سالگی به تحصیل در حوزه و تدریس در مدرسه مشغول بودم که یک اتفاق ساده،‌ مسیر زندگی‌ام را تغییر داد. یک روز بعدازظهر، مستندی درباره زندگی و کار یک پیرمرد هنرمند از شبکه مستند پخش می‌شد که زندگی مرا به دو بخش قبل و بعد از تماشایش تقسیم کرد. پیرمرد که با دست‌های چروکیده‌اش، کارهای چشم‌نواز معرق و چوب خلق می‌کرد، خاطرات دوران کودکی‌ام در روستا و تصویر زیراندازها و سبدهای حصیری که پدرم می‌بافت، برایم زنده شد و این جرقه را در ذهنم ایجاد کرد که ما هم می‌توانیم برای احیای صنایع دستی متنوع و کهن روستا و استان‌مان همت کنیم. خودم هم فکر نمی‌کردم آن ایده آنی، به این زودی‌ها محقق شود اما…»

حاج آقا زارعی در بازگشت به روستا

حجت‌الاسلام عباس زارعی برمی‌گردد به 5، 6 سال قبل و از اتفاقاتی که قطعات این جورچین را کامل‌تر کرد، اینطور می‌گوید: «آن روزها همزمان به‌عنوان مدیر و معلم یک مدرسه غیرانتفاعی مشغول کار بودم. نگاه من در آموزش، بلندمدت بود و بر همین اساس، یک برنامه 5 ساله برای مدرسه نوشتم اما مسئولان مدرسه بعد از بررسی طرح، آن را قابل اجرا ندانستند. به همین دلیل سال 95 با آن مدرسه قطع همکاری کردم و به روستا برگشتم و مشغول کارهای فرهنگی شدم. در یک مقطع، یک جشنواره فرهنگی ترتیب دادم که بخش‌های متنوعی داشت؛‌ از فعالیت‌های قرآنی گرفته تا کارگاه‌های تربیت فرزند و تربیت نسل.

با استقبال خانواده‌های روستا،‌ این برنامه‌ها به‌خوبی پیش می‌رفت اما یک روز به خودم گفتم: بحث فرهنگ، اهمیت زیادی دارد اما در کنار آن، بحث معیشت هم برای مردم خیلی مهم است. باید کاری کنیم که شرایط اقتصادی و معیشتی خانواده‌های روستا هم بهبود پیدا کند. با اینکه پیشینه کار و تلاش در میان اهالی روستا بود اما فکر کردم آنها برای حرکت به یک تلنگر هم نیاز دارند. آنجا بود که فکری به ذهنم رسید…»

وقتی مشهدی اکبر توانست، ما هم می‌توانیم

«با دبیر وقت جشنواره عمار تماس گرفتم، طرح ذهنی‌ام را با او در میان گذاشتم و مشورت خواستم. او در جواب،‌ فیلم‌های جشنواره را که به موضوع مشاغل خرد و خانگی پرداخته بود، برایم فرستاد؛ مثلاً فیلم مستند آن خانم بوشهری که با کلوچه خرمایی‌هایش به درآمدزایی رسیده بود، فیلم مشهدی اکبر که با همان چرخ ریسندگی ساده‌اش، توانسته بود شغل و درآمدی دست و پا کند و روی پای خودش بایستد و… خلاصه از آن موقع، هر دوشنبه بعد از مراسم زیارت عاشورایمان، یکی از این فیلم‌ها را برای اهالی روستا پخش می‌کردم و 20 دقیقه هم درباره آن فیلم با هم صحبت می‌کردیم.

تمام هدفم از این حرکت، این بود که به هم‌ولایتی‌هایم برای کار و تلاش، انگیزه بدهم و کمک کنم به این باور برسند که آنها هم در خانه خودشان و با استفاده از هنرها و مهارت‌های به ظاهر ساده‌شان می‌توانند درآمد کسب کنند. تا یک سال به طور منظم، برنامه پخش فیلم را در موقعیت‌های مختلف اجرا کردیم؛ در حاشیه جشنواره‌های فرهنگی، در خانه اهالی روستا و… با همین برنامه آهسته و پیوسته، بالاخره کار را در 26 بهمن سال 96 در روستای خودمان، روستای «وِی» با سرمایه تقریباً صفر و با همراهی یک نفر شروع کردم؛ با پدرم و هنر حصیربافی‌اش. 6 ماه بعد، 40 نفر از خانم‌های روستا به ما ملحق شده بودند…»

چوب گرانقیمتی که فقط در بشاگرد و هند وجود دارد

همین‌که اهالی بشاگرد پاشنه‌های همت را ورکشیدند و نیت خودکفایی کردند، درها یکی‌یکی به رویشان باز و فضای کار برایشان فراهم شد. کارآفرین جوان بشاگردی از حرکت قدم به قدم در مسیر احیای صنایع دستی روستا و شهرشان اینطور می‌گوید: «براساس تجربیاتی که داشتیم، در ابتدا بنای کارمان را بر 9 رشته گذاشتیم؛ از حصیربافی، چرم و خطاطی روی سنگ تا نی و چوب و معرق.

از این میان، مثلاً حصیربافی با توجه به شاخه‌های متنوعی که دارد، خودش به چند رشته تبدیل می‌شد مثل سبدبافی، زیرانداز، زنبیل،‌ کیف و… از هنر چرم خانم‌های بشاگرد هم هرچه بگوییم، کم است. آن‌ها به صورت سنتی، پوست گاو، گوسفند و بز را دباغی و تبدیل به مشک آب و ظرف نگهداری شیر و خرما می‌کردند.

نمونه کارهای معرق اهالی بشاگرد

کار را که شروع کردیم، از این چرم طبیعی، وسایل تزیینی هم درست کردند. جالب است بدانید یک بار که چند متخصص برای فعالیت‌های جهادی پزشکی به بشاگرد آمده بودند، حسابی این وسایل چرمی را پسندیدند. بعدها دوباره با ما تماس گرفتند و گفتند در سفرشان به خارج از کشور،‌ آن چرم‌ها را به‌عنوان سوغات برای دوستان آمریکایی‌شان برده‌اند و خیلی توجهشان را جلب کرده. به همین دلیل، دوباره سفارش دادند.

من دنبال همین اتفاق بودم. فقط می‌خواستم یک خط شکن باشم و به همشهری‌هایم یادآوری کنم بشاگرد ظرفیت‌های فراوانی دارد که فعال شدن هرکدام از آنها می‌تواند برای افراد زیادی ایجاد اشتغال کند. مثلاً تنوع سنگ در این منطقه، خیلی زیاد است. یا زمینه برای کارهای چوب، حسابی فراهم است.

برای مثال، ما درختانی در بشاگرد داریم که جز در این منطقه و کشور هند، در هیچ نقطه‌ای از جهان وجود ندارد. رشد این درخت از رشد درخت گردو، کندتر و چوبش از چوب درخت گردو، گران‌تر است. یک محقق 30 سال قبل به بشاگرد آمد و کتابی هم براساس تحقیقاتش درباره این منطقه نوشت. او در سال 70 با اشاره به ارزش چوب این درخت، نوشته بود: این چوب که فقط در صنایع هوایی کاربرد دارد،‌ در کشور هند کیلویی 120 دلار به فروش می‌رود!»

هر خانه، یک کارگاه تولیدی

زنان و مردان بلندهمت بشاگرد هم پیام همشهری دغدغه‌مندشان – هر خانه یک کارگاه تولیدی- را دریافت کرده بودند که با استقبال از برنامه‌های خلاقانه او، جریان کارآفرینی که در روستاهایشان شروع شده بود را هر روز قوی‌تر از روز قبل کردند. عباس زارعی لبخندبرلب در این باره می‌گوید: «کار از خانه‌های کپری روستای خودمان کلید خورد. مواد اولیه طبیعی را از کوه و دشت جمع‌آوری و باقی موارد مثل رنگ، کنف و کاموا را از بازار تهیه می‌کردم و به دست اهالی روستا می‌رساندم و بعد، محصولات آماده را از خانه‌ها تحویل می‌گرفتم و برای فروش عرضه می‌کردم. کجا؟ هر فضایی که برای فروش صنایع دستی فراهم می‌شد؛ از شرکت در بازارهای استانی شروع کردم و در ادامه به بازارچه‌های صنایع دستی کشوری رسیدم.

هرچه گذشت، جذابیت کسب درآمد از طریق هنرهای سنتی به ظاهر ساده، برای مردم روستا بیشتر شد و کم‌کم دایره کارمان گسترش پیدا کرد. امروز در روستای خودمان، 48 نفر از خانم‌ها و 12 نفر از آقایان با ما کار می‌کنند. علاوه‌براین، زنان و مردان 70 روستای دیگر بشاگرد هم، به ما ملحق شده‌اند و مشغول تولید محصول در رشته‌های مختلف صنایع دستی هستند. در همین مدت 4، 5 سال از طریق احیای همین صنایع دستی سنتی بشاگرد، به لطف خدا توانسته‌ایم برای حدود 700نفر ایجاد اشتغال کنیم.»

جعبه های حصیری همه کاره

تلفیق هنرهای سنتی با نیازهای روز، چشم مشتری‌ها را گرفت

شاید بپرسید در روزگار کالاهای لوکس و تجملاتی، صنایع دستی بشاگرد مثل زیرانداز و سبدهای حصیری دست‌بافته زنان و مردان روستایی، چقدر می‌تواند برای مشتریان غیربومی جذابیت داشته باشد؛ آنقدر که برایش پول خرج کنند و در خانه‌هایشان از آن استفاده کنند؟ قهرمان داستان ما که پاسخ این سئوال را خیلی پیش‌تر با خلاقیت‌های نابش داده، می‌گوید: «تلفیق رشته‌های مختلف صنایع دستی بشاگرد و اجرای آنها در قالب محصولات موردنیاز شهرنشینان، باعث شد توجه مشتریان به کار ما جلب شود و از محصولات‌مان استقبال کنند.

جلو مبلی حصیری

برای مثال، ما برای انواع نیازهای هموطنان، محصولات حصیری تولید کرده‌ایم؛ از ظرف نگهداری میوه، نان، سبزی، شیرینی و خرما، پادری و جلو مبلی، جا آجیلی، سفره و جا لباسی گرفته تا گلدان، قندان، جعبه هدیه، جعبه لوازم آرایش، و حتی مبلمان سنتی. خوشبختانه وسایل چشم‌نوازی که با همین هنر ساده اما انعطاف‌پذیر حصیربافی به بازار ارائه کردیم، توانست جای خودش را میان مشتریان باز کند.

این اتفاق درباره شاخه‌های متنوع هنر گلدوزی هم تکرار شد. این هنر که پیشینه طولانی در منطقه جنوب شرق کشور ازجمله استان‌های هرمزگان، سیستان و بلوچستان و کرمان دارد، شامل هنرهای سوزن‌دوزی، دوچ، زری بافی، گلابتون دوزی، خوس بافی و…‌ می‌شود. زنان و دختران هنرمند بشاگرد با اجرای این طیف‌های هنر گلدوزی روی وسایل مختلف مورداستفاده خانم‌ها مثل مانتو، کیف، کفش،‌ لباس مجلسی و وسایل عروس، این هنرها را هرچه بیشتر کاربردی و موردپسند مشتریان کردند. این اتفاق، نسل جوان بشاگرد را هم وارد عرصه تولیدات صنایع دستی کرد.»

جهادی‌ها آمدند، همه ایران کار ما را دید

«اما با تمام ظرافت و خلاقیتی که زنان و مردان بشاگرد برای تولید محصولات متنوع در حوزه صنایع دستی به خرج می‌دادند، اگر نیروهای کمکی در زمینه فروش محصولات در کنار ما قرار نمی‌گرفتند، این زنجیره ناقص می‌ماند. من همیشه در این زمینه، مدیون و قدردان گروه‌های جهادی و نهادهایی هستم که برای اردوهای جهادی و فرهنگی به بشاگرد می‌آمدند. این گروه‌ها علاوه‌براینکه با خریدهایشان از ما حمایت می‌کردند، با معرفی محصولات صنایع دستی بشاگرد، سفیر ما در گوشه و کنار کشور می‌شدند و مشتریان جدیدی برایمان فراهم می‌کردند.

ظرف حصیری برای بسته بندی عسل

اولین سفارش رسمی از ایان دست را خوب یادم است. نمایندگان نهاد کتابخانه‌های کشور که به بشاگرد آمده و کارهای ما را دیده بودند، با سفارش 800 عدد از ظرف حصیری بسته‌بندی عسل، اتفاق بزرگ و شیرینی برایمان رقم زدند. در کنار آنها، بعضی مساجد مثل مسجد قلهک هم حسابی کمک حال ما شدند. آن‌ها محصولات ما را در معرض دید نمازگزاران مسجد می‌گذاشتند، برایمان بازاریابی می‌کردند و بعد، سفارش‌ها را به ما ارجاع می‌دادند.

جا آجیلی حصیری

یکی از حامیان مهم ما، مسجد مقدس جمکران بود. زائران می‌دانند دور تا دور این مسجد، 4 بازارچه وجود دارد که اقلام مذهبی و فرهنگی عرضه می‌کنند. با لطف یکی از بچه‌های جهادی، ما به این بازارچه‌ها معرفی شدیم و حالا محصولات صنایع دستی بشاگرد هم در کنار اقلام فرهنگی در غرفه‌های این بازارچه‌ها در معرض دید زائران قرار دارد و الحمدلله بازار فروش خوبی در اختیار ما قرار گرفته است.»

خدا بچه‌های هیئت جنت الحسین (ع) را فرستاد، روی کرونا کم شد

نمی‌شود داستان کارآفرینی جوان پرتلاش بشاگردی را روایت کنیم و از اتفاق معجزه‌واری که در اوج ناامیدی، گره کور این داستان را باز کرد، یادی نکنیم. ماجرا از وقتی شروع شد که 2 سال سخت کرونایی و رکود بازار، دامان کسب و کار نوپای اهالی بشاگرد را هم گرفت. اما درست در همان روزهایی که ترک‌تازی آن ویروس منحوس داشت ویروس ناامیدی را در میان پیر و جوان‌های بشاگرد منتشر می‌کرد، خدا بندگان خوبش را فرستاد تا قاصد امید و شادی در میان آنها باشند. ذهن حاج آقا زارعی می‌رود به آن روز پاییزی و لبخندبرلب می‌گوید: «کارمان تازه رونق گرفته بود و کارهای مقدماتی برای ساخت کارگاه را هم شروع کرده بودم که کرونا آمد و کلی متضرر شدیم. 4 انبار پر از محصولات متنوع روی دستم مانده بود که به دلیل رکود بازار، مشتری نداشت.

دیگر هیچ‌کس در روستا برای تولید محصول انگیزه نداشت. خیلی‌ها کم‌کم کار صنایع دستی را کنار گذاشتند و مشغول کارهای دیگر شدند. خود من هم از نهادهای مختلف، پیشنهاد کار داشتم و حتی با یکی از آنها شروع به همکاری کرده بودم. اما درست در همان روزهای پر از ناامیدی، یک تماس از طرف گروه جهادی هیئت جنت الحسین (ع) ورق را برگرداند. آن‌ها بدون اینکه مرا بشناسند و حتی یک بار همدیگر را دیده باشیم، گفتند خریدار تمام محصولات ما هستند! شاید باورتان نشود، بدون اینکه بیایند بازدید کنند، گفتند هرچه داریم را برایشان بفرستم. آن‌ها تا آخرین محصول هر 4 انبار را از ما خریدند؛ حتی سبدی که در نداشت و زیراندازهای حصیری که ته انبار له شده بودند!

متحیر مانده بودم که مگر می‌شود؟! روی چه حسابی دارند چنین لطفی به ما می‌کنند؟! هنوز هم نمی‌دانم این دوستان که در تهران فعالیت دارند، از چه طریقی از وضعیت و مشکلات ما مطلع شده بودند! نمی‌دانم، لابد ماموریتی داشته‌اند که نگذارند امید اهالی بشاگرد ناامید شود. خلاصه من در این ماجرا، «به مو می‌رسد اما پاره نمی‌شود» را با تمام وجود درک کردم.

کیسه گردنی حصیری ویژه گوشی تلفن همراه

آذرماه سال گذشته به لطف خدا و عنایت اهل بیت (ع) و با حمایت ارزشمند و به‌موقع گروه جهادی جنت الحسین (ع)، هم توانستم حق‌الزحمه تولیدکنندگان محصولات صنایع دستی را بدهم و هم، کارگاه را تکمیل کنم. این اتفاق، مثل یک اکسیژن تازه بود که وارد ریه‌های کسب و کار تازه ما و کل منطقه بشاگرد شد و ما را زنده کرد. من که با یک نهاد شروع به همکاری کرده بودم، با خودم گفتم: این امداد عجیب، یک نشانه است. بنابراین از آنها عذرخواهی کردم و با اشتیاق بیشتری روی طرح اشتغالزایی از طریق احیای صنایع دستی بشاگرد متمرکز شدم.»

کیف های گلابتون دوزی شده توسط زنان بشاگردی 

تهرانی‌ها، مشتری جدید کیف‌های گلابتون‌دوزی زنان بشاگرد

«برکات آشنایی ما با گروه جهادی جنت الحسین (ع) به آن خرید بزرگ نجات‌بخش محدود نشد. مدتی قبل، نمایندگان این گروه به بشاگرد آمدند و ضمن بازدید از کارگاه و فعالیت‌های ما، برای فروش محصولات‌مان در فروشگاه‌شان در تهران اعلام آمادگی کردند و باز هم به من و همشهریانم امید دادند.» گروه جهادی هیئت جنت الحسین (ع) که کارنامه درخشانی در حمایت از جریان تولید در کشور دارد، این بار آغوشش را برای محصولات دست‌دوز زنان و مردان هنرمند بشاگرد باز کرده است. حالا اگر به فروشگاه «رضوان» در نزدیکی میدان خراسان سر بزنید، کیف‌های زیبایی در یکی از قفسه‌ها چشم‌تان را خواهد گرفت که یک هنر کهن از استان هرمزگان را به‌عنوان سوغات با خود به پایتخت آورده است.

طلبه کارآفرین داستان ما از در جدیدی که به رویشان باز شده، اینطور می‌گوید: «واقعیت این است که کارهای سنتی و ساده مثل حصیربافی بیشتر به دست زنان و مردان سالمند بشاگرد انجام می‌شود اما خانم‌ها و دختران جوان بیشتر به تولید محصولات تزیینی با هنرهایی مثل گلدوزی علاقه دارند. ما هم با تهیه لوازم موردنیاز، بستر تولید این محصولات را برایشان فراهم می‌کنیم. یکی از این هنرها، گلابتون دوزی است که زنان هنرمند بشاگردی، لباس، کیف و کفش‌های ساده را با آن تزیین می‌کنند و محصولات زیبا و چشم‌نواز تحویل می‌دهند.

البته لازم است بگویم برای تلفیق هنر گلابتون دوزی با نیازهای روز، چند دوره آموزشی برگزار کردیم. مربیانی را از میناب و جاسک به بشاگرد دعوت کردیم و آنها شیوه دوخت کیف و تزیین آن با این هنر اصیل را به زنان و دختران علاقه‌مند آموزش دادند. جالب است بدانید زنان هنرمند بشاگرد فقط در این مدل کیف محدود نماندند و با خلاقیت خودشان، هنر گلابتون دوزی را روی وسایل دیگر مثل جای کارت هم اجرا کردند.

در حال حاضر، کیف‌های گلابتون دوزی شده ما در بازار در دسترس هموطنانی است که دلشان می‌خواهد وسایل زندگی‌شان با هنرهای سنتی کشورمان تزیین شود. گروه جهادی جنت الحسین (ع) هم تعداد زیادی از این کیف‌های گلابتون دوزی شده را از ما خریداری کرده و در فروشگاه‌شان در معرض دید مشتریان قرار داده‌اند.»

دیگر نمی‌خواهیم خام‌فروشی کنیم

«یک ماه دیگر، دوره 5 سال اول طرح کارآفرینی ما تمام می‌شود و وارد 5 سال دوم می‌شویم که کلی ایده و نقشه برای آن دارم. برنامه من برای 5 ساله دوم، علاوه‌بر توسعه صنایع دستی، ایجاد صنایع تبدیلی و بسته‌بندی در بشاگرد است. ببینید، سیر بشاگرد، بهترین سیر کشور است اما متاسفانه چون صنایع تبدیلی‌اش در بشاگرد وجود ندارد، به صورت خام فروخته می‌شود. خرمای بشاگرد هم همینطور. درحالی‌که اگر صنایع تبدیلی و بسته‌بندی در بشاگرد در اختیار ما قرار بگیرد، برای مثال می‌توانیم سیر را تبدیل به پودر سیر کرده و بعد از بسته‌بندی، روانه بازار کنیم. یا جالب است بدانید 61 محصول از خرما مشتق می‌شود! ازجمله شیره خرما، کلوچه خرمایی، قهوه هسته خرما، کلمپه و… اگر صنایع تبدیلی و بسته‌بندی داشته باشیم، می‌توانیم همه این محصولات را تولید کنیم و جداگانه در بسته‌بندی‌های مناسب به فروش برسانیم.»

گلدان های حصیری

بشاگرد هم در جام جهانی قطر تیم داشت!

برای عباس زارعی که ذهنش لحظه‌ای از ایده‌های ابتکاری خالی نمی‌ماند، بازار فروش فقط محدود به بازار داخل ایران نیست. او که از مدت‌ها قبل سودای حضور در بازارهای خارجی را در سر داشته، در ادامه می‌گوید: «محصولات ما به اکثر استان‌های کشور ارسال می‌شود. مثلاً با بازار گل تهران همکاری داریم و انواع گلدان‌های حصیری را برایشان می‌فرستیم و محصولات‌مان از آنجا تقریباً به همه کشور راه پیدا می‌کند. اما بخشی از کار من، مطالعه و بررسی بازار صنایع دستی شهرهای مختلف و محصولات خارجی موجود در آن است.

یک بار یک دیوارکوب ساده در بازار تجریش تهران دیدم که خودمان هم مشابه آن را در بشاگرد از یک نوع حصیر خاص تولید می‌کنیم. شاید باورتان نشود اما دیوارکوب ترکیه‌ای در بازار تجریش با 4 برابر قیمت محصول ما به فروش می‌رسد! خب، ما اگر بتوانیم تبلیغات و بازاریابی مناسب داشته باشیم، می‌توانیم با تولید همین محصول برای 100 تا 150 نفر ایجاد اشتغال کنیم و از آن طرف، محصول ارزان‌تر هم به دست هموطنان‌مان برسانیم.

جعبه هدیه حصیری

البته نگاه ما محدود به بازار داخلی نیست. من چند روز قبل به‌اتفاق یکی از طلبه‌های بشاگرد که به زبان عربی و انگلیسی مسلط است، برای بازاریابی محصولات‌مان به امارات رفته بودیم. شرکت در یک جشنواره صنایع دستی در کشور عمان هم، برنامه آینده ماست. شاید این یک حرکت بلندپروازانه به نظر بیاید اما تجربه موفقی که در ایام جام جهانی فوتبال داشتیم، باعث شده با اشتیاق و امید در این مسیر حرکت کنیم. با توجه به برگزاری مسابقات جام جهانی در همسایگی کشورمان، ما در چند نوبت چند محموله از محصولات حصیری‌مان را به کشور قطر ارسال کردیم که به لطف خدا با نتیجه خوبی همراه بود. این خاصیت کشورهایی است که رو به زندگی به‌اصطلاح لوکس آورده‌اند؛ مردمان این کشورها یا طرفدار اجناس کاملاً لوکس یا متمایل به وسایل کاملاً سنتی هستند. به همین دلیل، مردم قطر و تماشاگران جام جهانی از محصولات سنتی ما استقبال کردند.

با اعلام رضایت مشتری‌مان از فروش این محصولات، وقتی دیدیم از کارهای ما در کشورهای عربی حاشیه خلیج فارس استقبال می‌شود، تصمیم گرفتیم خودمان بی‌واسطه در بازار این کشورها ورود کنیم. حالا با بررسی نیازهای این کشورها و محصولات موردعلاقه‌شان، تلاش می‌کنیم به صورت هدفمند دست به تولید بزنیم. برای مثال در حال حاضر، یک نوع «مُجمَّع» حصیری برای این کشورها طراحی کرده و در دست تولید داریم که درواقع یک نوع میز پذیرایی مورد علاقه مردمان کشورهای عربی با ارتفاع متوسط است. ان‌شاءالله با اضافه شدن بازار فروش خارجی، می‌توانیم برای تعدا بیشتری از مردم بشاگرد ایجاد اشتغال کنیم.»

بشاگرد باید به‌عنوان «منطقه ویژه انقلابی» معرفی شود

به صحبت‌های جوان فعال بشاگردی گوش می‌دهم و از آن میان، همراهی و همدلی مردمان باصفای بشاگرد با ایده‌های تحول‌آفرین او بیش از هر چیز دیگری توجهم را جلب می‌کند. لب به تحسین این روحیه بشاگردی‌ها که باز می‌کنم، حاج آقا زارعی سری به تأیید تکان می‌دهد و می‌گوید: «بزرگ‌ترین سرمایه بشاگرد، نیروی انسانی آن و روحیه مشارکت‌جویی آنهاست. ببینید، الان سواحل مکران دارد تبدیل به منطقه ویژه اقتصادی می‌شود. به اعتقاد من، بشاگرد هم باید به‌عنوان «منطقه ویژه انقلابی» معرفی شود. درواقع اینها مکمل همدیگر هستند.

اقتصاد اگر بدون دو بال اعتقادات دینی و روحیه انقلابی باشد، سر از ناکجاآباد درمی‌آورد. و باید بگویم بشاگرد، در وفاداری به اسلام و انقلاب اسلامی، یکی از پیشروترین‌هاست. فقط همین‌قدر بگویم که آمار مشارکت مردم بشاگرد در تمام انتخابات‌های 44 سال عمر انقلاب، بیش از 97 درصد بوده که آمار بی‌نظیری است. مشارکت مردم بشاگرد در طرح‌های جهادی و کارآفرینی هم، از همین روحیه انقلابی آنها نشأت می‌گیرد.»

«وِی کالا»، کلید بازارچه مجازی روستای مادری

حسن استفاده طلبه کارآفرین منطقه بشاگرد از تکنولوژی روز، یکی دیگر از رموز موفقیت او بوده. حجت‌الاسلام عباس زارعی در پایان با اشاره به حضور فعالش در فضای مجازی و استفاده از ظرفیت‌های موجود در آن برای معرفی صنایع دستی متنوع زادگاهش، می‌گوید: «در کنار محبت نیروهای جهادی در معرفی و بازاریابی برای محصولات ما، خودمان هم راه‌های مختلفی را برای فروش محصول امتحان کردیم که یکی از آنها، استفاده از فضای مجازی بود.

ظرف نگهدارنده لیوان چای و قندان حصیری

ما نشان اختصاصی «وِی کالا»(اشاره به محصولات روستای وِی) را طراحی کردیم و با همین نشان در اغلب پلتفرم‌های فضای مجازی، صفحه و کانال ایجاد کردیم و شروع به معرفی محصولات و بازاریابی کردیم. مثلاً از همین طریق، با بازارهای فروش مجازی مثل باسلام و دیجی کالا همکاری کردیم. از مدتی قبل هم، اقدام به طراحی سایت اینترنتی‌مان کرده‌ایم که به‌زودی شروع به فعالیت می‌کند.

سفره شب یلدای یکی از هموطنان با محصولات حصیری بشاگرد

علاقه‌مندان می‌توانند با مراجعه به کانال ما در پیام‌رسان ایرانی ایتا به نشانی weykala@ و صفحه مجازی ما با عنوان «هنر روستا» به نشانی honareroosta@ با محصولات متنوع ما آشنا شده و در صورت تمایل اقدام به ثبت سفارش کنند.»

 

پایان پیام/

 


منبع خبرگزاری فارس

آگهی
دکمه بازگشت به بالا