فرهنگ

ایزدهی: اغتشاشات پارسال ثابت کرد نمی‌توان خارج از حکومت اسلامی دین را حفظ کرد


پژوهشگر مطالعات سیاسی گفت: بعد از اغتشاشات پارسال عده‌ای می‌خواهند خود را از زیر سایه حاکمیت الهی بیرون کنند و راه سومی را برگزینند. دین حداقلی و جدای از سیاست اسلحه و قدرت را از دیانت می‌گیرد و به دست دشمن می‌دهد.

به گزارش خبرنگار حوزه اندیشه خبرگزاری فارس، در خلال بلوای پاییز پارسال، طیف سکولار دینی به شکل جدی وارد در صحنه شد تا بتواند با فاصله گرفتن از جمهوری اسلامی و از طرفی حفظ زیست دینی خود، راه سومی را برگزیند که در عین تمکین به مظاهر سکولاریستی در سیاست، دیانت سنتی خود را پاسداری می‌کند. اما حقیقت آن است که سکولاریسم جهانی تسلط سیاست بر دیانت است، به نوعی که اگر شما حاکمیت غیردینی داشته باشید خواه ناخواه این سیاست سکولار است که دیانت شما را در دست می‌گیرد. برای بررسی این موضوع با حجت‌الاسلام سیدسجاد ایزدهی، عضو پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه گفت‌‌وگویی داشتیم. 

راه سومی وجود نخواهد داشت

ایزدهی در ابتدا گفت: در مسیر خلقت حرکت یا به سمت حق است یا به سمت باطل و راه سومی در این بین وجود ندارد. معیار حق و باطل هم پذیرفتن ولایت خدا یا گردن نهادن به ولایت طاغوت است. تکلیف باطل و مظاهر آن نظیر استکبار، استعمار، نظام سلطه و… مشخص است و آنان هم هیچ تقیه‌ای در برنامه خود ندارند. اما بعضی اشخاص می‌خواهند بین ولایت حق و ولایت باطل یک راه سومی برگزینند؛ بدین شکل که از ولایت حق بیرون باشند، اما به شکل کامل هم پا در وادی باطل نگذارند. این افراد در چنین وضعیتی از هنجارهای مرسوم پیروی می‌کنند و به «عرفی‌گرایی» روی می‌آورند. منظور از عرفی‌گرایی پیروی از برخی ارزش‌ها و هنجارهایی است که در نظام باطل وجود داشته و این افراد از برخی از آنان استفاده می‌کنند. 

سکولارهای زمان امیرالمؤمنین هم وسط‌باز بودند

وی افزود: تذکر این نکته بسیار مهم است که در مقابل جریان حق، باطل بودن امری مشکک و نسبی است. گاهی افراد به شکل وسیع و گسترده‌ای از اردوگاه حق فاصله دارند؛ گاهی هم این فاصله کم‌تر است. برای تبیین بهتر موضوعاتی که تا اینجای کار گفته شده به یک مثال تاریخی رجوع می‌کنم. در زمان امیرالمؤمنین ایشان حاکمیت حق بودند و معارضان آنان بالاخص معاویه نماد ولایت طاغوت. در برهه‌ای از تاریخ، مثل جنگ صفین افرادی خواستند از ولایت امیرالمؤمنین خارج شوند؛ اما خود را به شکل کامل هم به ولایت طاغوتی معاویه نسپارند. این افراد بحث حکمیت را مطرح کردند که در آن قرآن باید معیار قرار گیرد؛ به قول اشعث بن قیس، آیات قرآن آری، حکومت خدا نه. 

خروج از حاکمیت حق، خواهی نخواهی به سمت ورود به حاکمیت باطل می‌رود

او اشاره کرد: اما تاریخ و مستندات نشان داد، عملا فاصله گرفتن از حاکمیت حق الهی به بهانه‌های مختلف یارگیری و نفع برای جبهه مقابل که جریان باطل باشد دارد و هیچ وسط‌بازی و بی‌طرفی‌ای اینجا وجود نخواهد داشت. در بحث حکمیت، انگشتری که از دست ابوموسی اشعری بیرون آمد به دست معاویه رفت؛ یعنی خروج از حاکمیت حق، خواهی نخواهی به سمت ورود به حاکمیت باطل می‌رود و فرد را در آن وادی قرار خواهد داد. 

تسلط سیاست بر دین

ایزدهی بیان کرد: امروزه و بعد از اغتشاشات پارسال به خصوص عده‌ای با بیان برخی بهانه‌ها مثل «عصر حیرت» چنین می‌پندارند که ایجاد حاکمیت حق به تنهایی مشکل است و از طرفی می‌خواهند خود را از زیر سایه حاکمیت الهی بیرون کنند و راه سومی را برگزینند. آنان همانظور که از حاکمیت حق جدا می‌شوند، به حاکمیت باطل داخل شده و عملاً هیچ راه سومی وجود نخواهد داشت. نظام سلطه به خوبی می‌داند دشمن او یعنی انقلاب اسلامی در مسیر معنویت جهانی گام برداشته است و طبیعی است که در چنین فضایی این نتیجه‌گیری را داشته باشیم که سکولاریسم راه به الحاد خواهد برد؛ چرا که اگر دین را از سیاست جدا کردیم، پشتوانه او را گرفته‌ایم و در چنین فضایی دیگر سیاست است که برای دین تصمیم‌گیری خواهد کرد.

وی افزود: دین حداقلی و جدای از سیاست، اسلحه و قدرت را از دیانت می‌گیرد و به دست دشمن می‌دهد. امروزه نظیر این نوع دیانت را در ترکیه و آذربایجان می‌بینیم. کسانی که فکر می‌کنند در دنیای امروزه مستقل از سیاست می‌توان دین‌دار بود، توجه ندارند که به اردوگاه غیر و اساساً ضددینی مدد می‌رسانند. 

پایان پیام/


آگهی
دکمه بازگشت به بالا