فرهنگ

خاطره بمباران پردردسر پالایشگاه کرکوک وانهدام دو هواپیمای دشمن

نگاهی به جلد دوم «ستاره‌های نبرد هوایی»/۳

شیرازی می‌گوید هنگامی که قصد داشته بمب‌های خود را روی پایگاه کرکوک رها کند، متوجه دو هواپیمای سوخو ۷ دشمن در سمت راست و چپ خود شد…

خبرگزاری مهر، گروه فرهنگ _ صادق وفایی: جلد دوم کتاب «ستاره‌های نبردهای هوایی» نوشته احمد مهرنیا، دربرگیرنده خلاصه زندگی و خاطرات ۹ تن از خلبانان هواپیمای شکاری F5 تایگر است. این‌خلبان سال‌های جنگ در جلد اول این‌کتاب زندگی و خاطرات ۲۳ خلبان هواپیمای اف‌پنج را آورده و حالا که چند روز از درگذشت زنده‌یاد اسماعیل محترم امیدی از خلبانان این‌هواپیمای شکاری می‌گذرد، این‌بهانه را داریم که به خلبانان اف‌پنجی که در جلد دوم این‌کتاب حضور دارند، بپردازیم.

پیش از این زندگی خلبان‌های F14 و هواپیما و بالگردهای ترابری حاضر در جلد دوم «ستاره‌های نبرد هوایی» را در قالب دو مطلب بررسی کردیم که در پیوندهای زیر قابل دسترسی و مطالعه‌اند:

* «ایران خلبانی دارد که ۱۶ هواپیمای دشمن را ساقط کرد / پشتیبانی پرواز گروگانهای آمریکا ۱۳ ساعت طول کشید»

* «خاطره خلبان بالگردی که باعث فرار سوخو ۲۴ بعثی شد»

در ادامه مشروح سومین‌قسمت بررسی کتاب «ستاره‌های نبردهای هوایی» را می‌خوانیم؛

سیدجمشید اوشال: این‌خلبان متولد سال ۱۳۳۲ است و اواخر بهمن ۵۰ وارد دانشکده خلبانی شد. بهار سال ۵۲ به آمریکا اعزام شد و دوره هواپیماهای T41 و T37 و T38 را پشت سر گذاشت. او بهمن ۵۳ به ایران بازگشت. اوشال و جمعی از خلبانان برای گردان ۵۱ شکاری F16 پایگاه امیدیه در نظر گرفته شده بودند اما چون این‌پایگاه آماده نبود و هواپیماها هم تحویل داده نشده بودند، از فروردین سال بعد با آموزش زمینی F5 در پایگاه هوایی مهرآباد برای گذراندن دوره رزمی این هواپیما به پایگاه هوایی دزفول منتقل شد. اوشال خرداد ۵۵ به گردان ۲۱ پایگاه هوایی تبریز منتقل شد. مهر ۵۷ هم برای گذراندن آموزش‌های تخصصی تاکتیکی PIT و FLIT به آمریکا اعزام شد و شهریور ۵۸ به ایران بازگشت. با شروع تحرکات مرزی ضدانقلاب از اردیبهشت تا مرداد ۵۹ به انجام پرواز و ماموریت پرداخت.او اولین‌خلبانی بود که با انجام پرواز اسکرامبل، به حمله هواپیماهای عراق در پایگاه هوایی تبریز عکس العمل نشان داد و از باند بمباران شده به تعقیب آن‌ها پرداخت. روز اول مهر نیز در عملیات معروف کمان ۹۹ یا ۱۴۰ فروندی شرکت کرد. انهدام یک‌فروند هواپیمای سوخو ۷ و انهدام دو فروند بالگرد Mil Mi-8 در پایگاه هوایی اربیل روی زمین، ازجمله افتخارات او هستند. اوشال غروب جمعه ۲۵ مهر ۵۹ در عملیات بمباران واحدهای مهندسی دشمن که برای محاصره اهواز به کار گرفته شده بودند، شرکت کرد و مورد اصابت موشک SAM6 قرار گرفت که با اجکت و فرود با چتر روی ساحل غربی کارون، به اسارت دشمن درآمد. او پیش‌تر یک‌بار پس از حمله به پادگان حاج‌عمران به‌علت اصابت گلوله‌های ضدهوایی به هواپیمایش ناچار به خروج اضطراری شده بود. به هرحال با شروع اسارت، این‌خلبان یک دوره ۱۰ ساله و مفقودالاثری را در گذراند که ۳ ماه ابتدایی آن در زندان انفرادی بود و ۱۸ ماه اول هم از دیدن آفتاب و تنفس در فضای باز و هوای سالم محروم بود. اوشال با گذراندن ۱۱۹ ماه اسارت و بی‌خبری خانواده، روز ۲۴ شهریور ۶۹ به میهن بازگشت. او به‌دلیل دو بار خروج اضطراری از F5 و شکنجه‌های دوره اسارت، مهرماه ۷۲ با ۵۰ درصد از کارافتادگی، جانباز جنگ شناخته شد و به‌حالت اشتغال بازنشسته شد. این‌خلبان از اول اسفند ۸۰ با درجه سرتیپ دومی بازنشسته شد.

اوشال غروب جمعه ۲۵ مهر ۵۹ در عملیات بمباران واحدهای مهندسی دشمن که برای محاصره اهواز به کار گرفته شده بودند، شرکت کرد و مورد اصابت موشک SAM6 قرار گرفت که با اجکت و فرود با چتر روی ساحل غربی کارون، به اسارت دشمن درآمد. او پیش‌تر یک‌بار پس از حمله به پادگان حاج‌عمران به‌علت اصابت گلوله‌های ضدهوایی به هواپیمایش ناچار به خروج اضطراری شده بودشهید علی‌اصغر بهنیا: این‌شهید دوران دفاع مقدس، متولد سال ۱۳۲۹ است که ۱۲ شهریور ۶۶ همزمان با تاسوعای حسینی به شهادت رسید. او سال ۴۹ وارد دانشگاه افسری ارتش شد و پس از فارغ‌التحصیلی به شهربانی منتقل شد. سپس به‌طور داوطلبانه وارد دانشکده خلبانی شد و اواخر سال ۵۴ به آمریکا اعزام شد. آموزش سه هواپیمای T41 و T37 و T38 را پشت سر گذاشت و اواخر سال ۵۶ به ایران بازگشت تا همراه با گروهی ۳۵ نفره برای طی دوره رزمی شکاری اف‌پنج به پایگاه هوایی دزفول منتقل شود. با بالا گرفتن اعتراضات مردمی در جریانات انقلاب، به جمع نظامیانی پیوست که علیه رژیم پهلوی فعالیت می‌کردند به همین‌دلیل بارها مورد بازخواست و توبیخ قرار گرفت اما پیروزی انقلاب، او را از خطر اعدام و مرگ نجات داد. شهادت او احتمالا در آخرین عملیات برون‌مرزی پایگاه هوایی دزفول واقع شده است. احمد مهرنیا خلبان اف‌پنج و نویسنده کتاب «ستاره‌های نبردهای هوایی»، خاطره روز شهادت بهنیا را این‌گونه روایت کرده است: «ماموریت بمباران شهرک صنعتی العماره. هر دو کمتر از یک ماه از سفر حج تمتع برگشته بودیم.» به‌گفته مهرنیا، بهنیا در آن‌روز حال و هوای عجیبی داشته و در پایان سخنانش گفته: «امروز تاسوعای حسین است و اگر قرار است شهید شوم چه روزی بهتر از امروز!»

پرویز رضایی: متولد ۱۳۳۵ است و فروردین ۵۴ وارد دانشکده خلبانی نیروی هوایی شد. حدود یک‌سال بعد نیز برای طی دوره خلبانی به آمریکا اعزام شد. سرعت در فشرده‌سازی این‌دوره آموزشی به این‌دلیل بود که بورس زیادی برای تعلیم خلبان از آمریکا خریداری شده بود تا با تحویل هواپیماهای جدید مثل F16 و آواکس، مشکلی در برنامه‌ها پیش نیاید. رضایی در آمریکا آموزش پرواز با هواپیماهای T41 و T37 و T38 را دید و آذر ۵۶ به کشور بازگشت. سپس برای کلاس آموزشی اف پنج E در پایگاه مهرآباد در نظر گرفته شد و دوره رزمی این‌هواپیما را با آموزش اساتیدی چون ایرج امامی و یحیی جان‌محمدی در پایگاه دزفول پشت سر گذاشت. اما به‌دلیل ناآرامی‌های انقلاب، این‌کلاس به حالت تعلیق درآمد. توقف این‌دوره آموزشی تا شروع جنگ ادامه داشت. به‌همین‌دلیل رضایی و خلبانان مشابه او، به‌عنوان افسر ناظم مقدم به خطوط درگیری اعزام شدند. او سه ماه جنگ را با این‌وظیفه پشت سر گذاشت. وقتی اسارت و شهادت خلبانان عملیاتی، نیاز به نیروهای جدید را ضروری کرد، اولین‌دوره آموزشی رزمی در پایگاه هوایی اصفهان راه‌اندازی شد و رضایی دوره رزمی اف پنج E را در بهار ۶۰ تکمیل کرد و داوطلب انتقال به پایگاه وحدتی دزفول شد. او در تمام دوران جنگ در این‌یگان خدمت کرد و ۳۱ ماموریت برون‌مرزی و پشتیبانی و همچنین ۲۷۸ سورتی پرواز اسکرامبل و پوشش هوایی را در کارنامه خود ثبت کرد. این‌خلبان ۲۴ سال در پایگاه دزفول خدمت کرد و سال ۱۳۸۵ با بیش از ۳۱ سال خدمت با درجه سرتیپ‌دومی بازنشسته شد. یکی از خاطرات او، شهادت سرگرد بیرجند بیک‌محمدی دیگر خلبان اف‌پنج است که روز ۶ تیر ۶۷ رخ داد. رضایی پشت سر بیک‌محمدی به‌عنوان شماره ۲ ماموریت بمباران توپخانه دشمن که آتش سنگینی را علیه رزمندگان حاضر در عملیات کربلای ۵ اعمال می‌کرد، به پرواز درآمد. هنگام برگشت از ماموریت، هواپیمای شماره یک مورد اصابت پدافند دشمن قرار گرفت و خلبان در کابین به شهادت رسید و موفق به ترک هواپیما نشد. در نتیجه بیک‌محمدی با هواپیما در باتلاق دست‌ساز نیروهای عراقی سقوط کرد و تاکنون اثری از پیکرش پیدا نشده است. یکی دیگر از خاطرات او مربوط به دو روز پیش‌تر یعنی ۴ تیر ۶۷ است که بنا بود همراه با حبیب بقایی و عطاءالله محبی نیروهای دشمن در شلمچه را بمباران کند. در این‌پرواز بقایی لیدر بود و امکان پرواز با دید وجود نداشت. چون همه منطقه را خاک و دود فرار گرفته بود. اما هرطور که شده، سه اف‌پنج حاضر در این‌ماموریت بمباران را انجام داده و به پایگاه برگشتند که با فرود روی زمین آثار ترکش و گلوله های زیادی را به ویژه روی هواپیمای بقایی و محبی مشاهده کردند؛ طوری‌که رضایی می‌گوید هواپیمای بقایی آبکش شده بود.

عباس رمضانی میمی: متولد سال ۱۳۳۱ است که ۱۴ مهر ۵۲ لباس دانشجویان خلبانی را به تن کرد و ۱۳ خرداد ۵۴ برای تکمیل آموزش خلبانی راهی آمریکا شد. او آموزش پرواز با هواپیماهای T41 و T37 و T38 را دید و فروردین ۵۶ به ایران بازگشت. یک ماه بعد برای پرواز با اف پنج E انتخاب و به پایگاه دزفول منتقل شد تا دوره رزمی این‌هوایپما را ببیند. با داغ شدن تنور انقلاب، با مردم انقلابی همراه شد و ۱۳ بهمن ۵۷ همراه با گروهی از خلبان‌ها به پایگاه هوایی مشهد گسترش یافت تا به حراست از مرزهای شرقی کشور بپردازد. گاهی نیز در تظاهرات مردمی شرکت می‌کرد. رمضانی صبح روز پیروزی انقلاب با همکارانش با لباس پرواز به حرم امام رضا رفتند و مردم نیز آن‌ها را روی دست بلند کردند. این‌تیم با شروع حوادث و ناآرامی‌های غرب و جنوب کشور، به پایگاه تبریز اعزام شدند و متوجه اتفاقات تاثربرانگیزی که به خاطر سوءاستفاده‌ها و توطئه‌ها رخ داده بود شدند؛ این‌که یک‌گردان از خلبانان سه‌گردان پایگاه تبریز به بهانه‌های واهی پاکسازی شده‌ و چنانچه هجوم ضدانقلاب به مناطق کردنشین و سایر جریاناتی که پایگاه را درگیر خود کرد نبودند، شاید یک‌گردان دیگر این‌پایگاه نیز رها می‌شد. رمضانی در عملیات ۱۴۰ فروندی، ماموریت پوشش هوایی نفوذکنندگان به خاک دشمن را به عهده داشت. او ۲۵ سورتی ماموریت جنگی در خاک عراق و ۹ ماموریت پشتیبانی نزدیک و ۲۳۷ سورتی پرواز گشت رزمی، پوشش هوایی، اسکرامبل و شناسایی را در کارنامه ثبت کرد تا این‌که در یکی از ماموریت‌های برون‌مرزی مورد اصابت موشک پدافند دشمن قرار گرفت و مجبور به ترک اضطراری هواپیما در کردستان عراق شد. اما خوشبختانه به دست نیروهای طرفدار ایران افتاد و به‌زودی به ایرانی‌ها تحویل داده شد. این‌ماموریت، هدفْ بمباران هدفی در شمال شرق عراق حوالی شهر سلیمانیه بود که به پایگاه تبریز ابلاغ شد و در آن یوسف سمندریان اسیر شد. این‌ماموریت روز ۲۳ مرداد ۶۵ انجام شد که سمندریان شماره یک و رمضانی شماره دو ماموریت بود. هواپیمای سمندریان در مواجهه با دیوار آتش پدافند دشمن مورد اصابت قرار گرفت و خلبان چاره‌ای جز خروج اضطراری نداشت. دو دقیقه بعد رمضانی هم مورد اصابت موشک زمین به هوای دشمن قرار گرفت و اقدام به خروج اضطراری از هواپیمای آتش‌گرفته کرد. در نتیجه با چتر نجات به زمین رسید و به دست کردهای طرفدار ایران افتاد. اما سمندریان به ناچار ۴ سال طعم اسارت را چشید.

او در حین بمباران قصد داشت به‌سمت تابلوی تصویر بزرگ صدام شلیک کند که از این‌کار منصرف شد اما در مسیر برگشت متوجه یک‌ستون از نیروهای دشمن شد و با خوشحالی از این‌که فشنگ‌های خود را صرف تابلوی صدام نکرده، ستون دشمن را هدف گرفتصدر سعیدی: این‌خلبان متولد سال ۱۳۳۱ است و ۱۵ مرداد ۵۰ وارد دانشکده خلبانی شد. سعیدی آذر ۵۱ عازم آمریکا شد و آموزش پرواز با جت‌های T37 و T38 را پشت سر گذاشت تا خرداد ۵۳ با دریافت نشان خلبانی به ایران بازگردد. این‌خلبان ازطرف معاون عملیاتی نیروی هوایی برای پرواز با هواپیمای اف‌پنج در نظر گرفته شد و دوره زمینی شناخت سامانه‌های آن را در پایگاه مهرآباد گذراند. سپس برای گذران دوره رزمی اف پنج‌های A و B به پایگاه دزفول اعزام شد. با اتمام این‌دوره، سعیدی به پایگاه بوشهر منتقل شد و سه‌سال در آن‌جا خدمت کرد. همین‌زمان بود که نیروی هوایی ایران هواپیماهای مدرن‌تر اف پنج E و F را خرید. به ای‌ترتیب سعیدی بار دیگر به پایگاه چهارم شکاری دزفول رفت. او سال ۵۶ به مدت شش‌ماه در گردان ۱۵۱ پایگاه پنجم نیروی هوایی ترکیه مهمان شد و از اسفند تا تیر سال بعد با خلبان‌های ترک پرواز کرد. علت این‌مهمانی هم مصوبات طرح پیمان سنتو بود که طبق آن، خلبان‌های کشورهای عضو برای انتقال تجربیات به‌صورت مامور در نیروی هوایی کشور میزبان پرواز می‌کردند. در ابتدای جنگ که نسبت به کمبود خلبان عملیاتی نگرانی وجود داشت، تعدادی از خلبان‌های با تجربه به پاکستان اعزام شدند تا دوره معلمی ببینند. سعیدی هم در این‌دوره چهارماه‌ونیمه شرکت کرد و مدرک معلمی هواپیمای ملخ‌دار مشاق و جت T37 را دید. بعدها دوره معلم‌خلبانی انواع F5 را هم گذراند و خلبان آزمایشی این‌هواپیما هم شد. شرکت در عملیات کمان ۹۹ یا ۱۴۰ فروندی و ۵۸ سورتی پرواز بمباران در عملیات‌های والفجر ۸ و ۱۰ و کربلای ۵ ازجمله موارد مندرج در کارنامه این‌خلبان شکاری هستند. او در سال ۶۶ برای آموزش مقطع جت دانشجویان خلبانی با شکاری اف پنج A و B به شیراز رفت و به‌رغم تحریم‌های نظامی و تسلیحاتی ایران، از همین راه به آمار خلبان‌های نیروی هوایی اضافه شد. سعیدی سال ۶۸ به پایگاه هوایی دزفول منتقل شد و هسته اولیه گردان آموزش رزمی را برای خلبان‌های شکاری F5 پایه‌ریزی کرد. این‌خلبان پس از ۳۲ سال خدمت، با بیش از ۲ هزار ساعت پرواز و درجه سرتیپ‌دومی مردادماه سال ۸۲ بازنشسته شد. یکی از خاطرات او مربوط به ۲ مهر ۵۹ است که در یک ماموریت چهارفروندی برای بمباران پالایشگاه کرکوک شرکت کرد. در این‌ماموریت سروان اسدالله اکبری به‌عنوان لیدر، ستوان سید اسماعیل موسوی، صدر سعیدی و شفیع حسین‌پور حضور داشتند. این‌خلبان‌ها از پایگاه تبریز تیک‌آف کرده و موفق شدند به سلامت به پایگاه برگردند. خاطره دیگر او مربوط به ظهر ۲۴ آبان ۶۵ است که به‌عنوان لیدر ماموریت بمباران مراکز اقتصادی نظامی شهر العماره همراه با سروان رضا زمانی‌پور به پرواز درآمد. او می‌گوید آتش پدافند دشمن در نزدیکی هدف به قدری بود که دو فروند به ناچار از یکدیگر جدا شدند. او در حین بمباران قصد داشت به‌سمت تابلوی تصویر بزرگ صدام شلیک کند که از این‌کار منصرف شد اما در مسیر برگشت متوجه یک‌ستون از نیروهای دشمن شد و با خوشحالی از این‌که فشنگ‌های خود را صرف تابلوی صدام نکرده، ستون دشمن را هدف گرفت. با بازگشت و فرود موفقیت‌آمیز صدر و زمانی‌پور به پایگاه دزفول آن‌شب رادیوی عراق خبر ماموریت را اعلام کرد و گفت یک فروند از اف‌پنج‌های ایرانی را سرنگون کرده‌اند. صدر در پست فرماندهی پایگاه دزفول سروان منوچهر کوشکی افسر کنترل شکاری رادار را دید که به او گفت شکاری‌های دشمن تا مرز بالای سر دو اف پنج پرواز کرده‌اند و آن‌دو خوش‌اقبال بوده‌اند که سالم به پایگاه بازگشته‌اند.

شیرازی می‌گوید هنگامی که قصد داشته بمب‌های خود را روی پایگاه کرکوک رها کند، متوجه دو هواپیمای سوخو ۷ دشمن در سمت راست و چپ خود شد. در لحظه‌ای که هواپیمای سمت راست به اشتباه از شیرازی جلو زد، او با مسلسل به آن حمله کرد که در نتیجه هواپیمای دشمن در هوا منفجر شد و خلبانش با چتر بیرون پریدغلامعلی شیرازی: متولد ۱۳۳۱ است و سال ۴۹ برای استخدام در نیروی هوایی از خوی به تهران عزیمت کرد. اما ابتدا در رسته همافری شرکت کرد و پذیرفته شد و سه سال بعد موفق شد وارد دانشکده خلبانی شود. او بهار ۵۴ به آمریکا اعزام شد و دوره پرواز با هواپیماهای T41 و T37 و T38 را پشت سر گذاشت. سپس در اردیبهشت ۵۶ به ایران بازگشت و برای پرواز با هواپیمای F5 در نظر گرفته شد. او دوره زمینی این‌هواپیما را در پایگاه مهرآباد شروع کرد که پروازهای آموزشی‌اش در گردان ۴۱ آموزشی پایگاه دزفول به‌مدت پنج‌ماه انجام شدند. به این‌ترتیب آبان‌ماه ۵۶ به‌عنوان خلبان شکاری به گردان ۲۳ شکاری پایگاه دوم شکاری تبریز معرفی شد. شیرازی سال ۶۲ برای گذراندن دروه بازرسی و ایمنی پرواز به پایگاه هوایی مسرور در کراچی پاکستان اعزام شد و به‌رغم مشکلاتی که توسط منافقین و عوامل اطلاعاتی عراق پیش آمد، این دوره را با موفقیت به سرانجام رساند و به ایران بازگشت. نیمه اسفند همان‌سال به خواست سرهنگ عباس بابایی معاون جدید عملیات نیروی هوایی به پایگاه امیدیه منتقل شد. او در میانه عملیات‌های خیبر و بدر که همزمان با گسترش هواپیمای F4 و F5 به پایگاه امیدیه بود، نقش موثری در این‌عملیات‌ها ایفا کرد و یک‌سال بعد به پایگاه چهارم شکاری دزفول منتقل شد. یکی از خاطرات او از سال‌های جنگ ماموریت انتقال پیکر شهید فریدون ذوالفقاری و قطعات حساس هواپیمای شناسایی RF4 وی با همکاری تیم جست‌وجو و نجات است که باعث شد تا مرز اسارت پیش برود. شیرازی فروردین ۶۶ به پایگاه هوایی تبریز منتقل و خرداد ۷۴ با درجه سرهنگ دومی و ۱۶۲۰ ساعت پرواز بازنشسته شد. یکی دیگر از خاطرات این‌خلبان حضور در عملیات ۱۴۰ فروندی در قالب ماموریت چهارفروندی بمباران پایگاه موصل است که پس از انجام موفقیت‌آمیز آن، بعدازظهر همان‌روز همان‌گروه ماموریت بمباران پایگاه کرکوک را نیز انجام داد. شیرازی می‌گوید هنگامی که قصد داشته بمب‌های خود را روی پایگاه کرکوک رها کند، متوجه دو هواپیمای سوخو ۷ دشمن در سمت راست و چپ خود شد. در لحظه‌ای که هواپیمای سمت راست به اشتباه از شیرازی جلو زد، او با مسلسل به آن حمله کرد که در نتیجه هواپیمای دشمن در هوا منفجر شد و خلبانش با چتر بیرون پرید. اما اسدالله بربری دیگر خلبان دسته پروازی اف‌پنج‌ها، به شیرازی خبر داد هواپیمای دوم پشت سرش است و بهتر است برای اجتناب از برخورد به دشمن، ارتفاع خود را کاهش دهد. با کاهش ارتفاع توسط شیرازی، خلبان عراقی در حالت شیرجه از کنار او عبور کرد و در دریاچه ارومیه سقوط کرد. با برگشت شیرازی به پایگاه، کارکنان وسط باند ایستاده و به او علامت دادند فرود نیاید چون باند بمباران شده بود. اما او به ناچار فرود آمد و به‌خاطر عبور از یک چاله ناشی از انفجار بمب، چرخ‌های هواپیمایش از شاسی شکستند که این‌اتفاق باعث شد سر خلبان به‌شدت به کاناپی برخورد کرده و هواپیمایش آتش بگیرد. اما او موفق شد به سلامت از کابین خارج شود. خاطره دیگر این‌خلبان مربوط به صبح جمعه ۲۵ مهر ۵۹ است که ماموریت بمباران پایگاه هوایی کرکوک به سرگرد یدالله جوادپور و او به‌عنوان شماره دو سپرده شد. جوادپور از شیرازی خواست سایت‌های موشکی را شناسایی و بمباران کند تا خود مرکز دپوی قطعات پایگاه را منهدم کند. در آن‌روزها که شیرازی لیدر طبقه چهار بود، عده‌ای با حضورش در این‌ماموریت که امکان بازگشت از آن کم بود، مخالف بودند اما او با قاطعیت انجام ماموریت را پذیرفت. این‌خلبان می‌گوید پدافند پایگاه هوایی کرکوک پس از بغداد، مقام دوم پدافند عراق را داشت. این‌خلبان می‌گوید عبارت «لانه زنبور» را درباره این‌پایگاه هوایی برای اولین‌بار از شهید سرگرد محمد دانشپور شنیده است. پرواز در ارتفاع بسیار پایین در این‌ماموریت که باعث انهدام یکی از دو هواپیمای عراقی تعقیب‌کننده شیرازی شد، تنها لحظاتی از خاطره این‌عملیات هوایی را تشکیل می‌دهد. در این‌ماموریت جوادپور فراموش کرده بود موتور خود را از حالت پس‌سوز خارج کند. درنتیجه با مشکل کمبود سوخت مواجه شد و دو هواپیما به‌سمت باند اضطراری جاده بناب مراغه رفتند. شیرازی جاده را خلوت کرد و سپس خود به پایگاه هوایی تبریز رفت و فرود آمد. یک موتور هواپیمای جوادپور نیز پیش از فرود به‌دلیل اتمام سوخت خاموش شد. شیرازی به خاطر حضور در این‌ماموریت تشویق شد که خود می‌گوید این‌تشویق باعث بروز مشکلات و کینه‌توزی‌هایی علیه‌اش شد.

خاطره بمباران پردردسر پالایشگاه کرکوک وانهدام دو هواپیمای دشمن

محمود طلاچیان: متولد ۱۳۳۳ است که ۲۰ فروردین ۵۳ وارد دانشکده خلبانی نیروی هوایی و ۱۵ تیر ۵۴ به آمریکا اعزام شد. در آمریکا نیز با دیدن دوره آموزشی پرواز با با هواپیماهای T41 و T37 و T38 خرداد سال ۵۶ به ایران بازگشت. سپس برای آموزش زمینی هواپیمای اف پنج E به پایگاه مهرآباد منتقل شد و پس از اتمام دوره برای دیدن دوره رزمی این‌هواپیما به دزفول رفت که تحت نظر اسماعیل محترم امیدی قرار گرفت. نیمه اسفند ۵۶ نیز به گردان ۲۲ شکاری پایگاه تبریز منتقل شد. او در روزهای انقلاب در تظاهرات و اعلام همبستگی با مردم مشارکت کرد. در طول جنگ نیز ۲۶ پرواز برون‌مرزی و پشتیبانی هوایی نزدیک از نیروهای سطحی و حدود ۳۵۰ ساعت پرواز پوشش و گشت رزمی را در کارنامه خود ثبت کرد. طلاچیان اردیبهشت سال ۸۳ با درجه سرهنگ تمامی بازنشسته شد. یکی از خاطرات جنگی او مربوط به روز ۲ مهر ۵۹ است که به‌عنوان شماره دو دسته چهارفروندی حمله به تاسیسات اطراف شهر موصل با لیدری شهید سرگرد علی اقبالی شرکت کرد. این‌ اولین ماموریت برون‌مرزی او برای بمباران واقعی دشمن بود. خاطره دیگر او انهدام یک فروند سوخو۲۰ عراقی در جریان صبح روز ششم جنگ است که در قالب یک پرواز گشت رزمی هوایی انجام شد. در این‌ماموریت طلاچیان شماره دو و لیدر پرواز سروان صدر سعید بود.

مرحوم صمد علی‌بالازاده: متولد ۱۳۳۲ است که دی‌ماه ۵۱ برای استخدام در رسته خلبانی ثبت‌نام کرد اما با بروز اشکالات در معاینات پزشکی به رسته همافری رفت. یک‌سال بعد دوباره اقبال خود را آزمود و موفق شد سال ۵۳ وارد دانشکده خلبانی شود. بالازاده اردیبهشت ۵۴ به آمریکا اعزام شد و پرواز با هواپیماهای T41 و T37 و T38 را آموخت. اواخر بهمن ۵۵ به ایران بازگشت و برای پرواز با اف پنج E انتخاب شد. دوره زمینی این‌هواپیما را در پایگاه مهرآباد طی کرد و دوره رزمی را نیز در پایگاه دزفول گذراند که پس از پایان دوره برای خدمت به پایگاه تبریز اعزام شد. او اول مهر ۵۹ در قالب عملیات ۱۴۰ فروندی، پایگاه هوایی موصل را بمباران کرد و یک پرواز گشت رزمی را نیز در کارنامه خود ثبت کرد. بالازاده تا سال ۶۳ در پایگاه تبریز بود و پس از آن به پایگاه دزفول منتقل شد. اواخر سال ۶۸ به اداره دوم ستاد مشترک ارتش و شهریور ۶۹ به‌عنوان وابسته نظامی ارتش به ترکیه رفت. این‌خلبان پس از پایان جنگ مدال فتح ۲ را از رهبری دریافت کرد و دی ماه ۷۴ به‌دلیل بیماری فشار خون بالا با درجه سرهنگی زودتر از موعد بازنشسته شد. او مرداد ماه سال ۹۹ درگذشت.

افراسیاب قاسمی:‌ این‌خلبان هم متولد سال ۱۳۳۲ است که اردیبهشت ۵۳ وارد نیروی هوایی شد و به دانشکده خلبانی پیوست. بهمن ۵۴ به آمریکا اعزام شد و آموزش پرواز با با هواپیماهای T41 و T37 و T38 را دید. اسفند ۵۶ به ایران بازگشت و خرداد ۵۷ به عنوان خلبان اف پنج انتخاب شد که برای گذراندن دوره رزمی این‌هواپیما به پایگاه چهارم شکاری دزفول منتقل شد. اتفاقات و حوادث انقلاب باعث شد در روند آموزش وقفه پیش بیاید و دوره، پیش از اتمام به حالت تعلیق درآید. با پیروزی انقلاب، قاسمی هم مانند دیگر همراهان خود اسلحه به دوش گرفت و به حراست از هواپیماها و دارایی‌های پایگاه دزفول پرداخت. مهر ۵۸ دوباره پروازهای آموزشی او آغاز شد اما تسخیر لانه جاسوسی باعث توقف دوباره آموزش‌ها شد. اصرار قاسمی و همدوره‌ای‌هایش برای تکمیل آموزش و ورود به جنگ، باعث شد دوره رزمی آن‌ها طی دو ماه در پایگاه هشتم شکاری اصفهان تکمیل شود. این‌خلبان اوایل سال ۶۲ برای پیوستن به خلبان‌های هواپیمای شناسایی RF5 انتخاب و به پایگاه یکم شکاری مهرآباد منتقل شد. قاسمی اواسط سال ۶۴ برای پرواز با اف پنج E به پایگاه هوایی تبریز رفت و تا سال ۷۲ در این‌پایگاه ماند. او طی دوران جنگ ۱۱ سورتی پرواز برون‌مرزی و پشتیبانی نزدیک هوایی از نیروهای سطحی و ۹۰ سورتی پرواز اسکرامبل و ۱۲۵ سورتی پرواز پوشش هوایی انجام داد. وقتی طالبان در افغانستان به قدرت رسید، با استقرار پایگاه چهاردهم شکاری نیروی هوایی در مشهد، ماموریت حفاظت از آسمان شرق کشور به این پایگاه محول شد که قاسمی نیز در این‌یگان به خدمت مشغول شد. او اواخر سال ۷۹ برای پرواز با بویینگ ۷۴۷ که قابلیت سوخت‌رسانی دارد انتخاب شد و تا پایان خدمت در مرداد ۸۳ مشغول پرواز با همین‌هواپیما بود. یکی از مواردی که او در خاطرات خود به آن اشاره کرده، عدم قدردانی شایسته از قهرمانان نیروی هوایی و جنگ است.

منبع خبرگزاری مهر

آگهی
دکمه بازگشت به بالا