فرهنگ

دوگانگی حضور فعال زنان و تعارض نقشی و شخصیتی در جامعه

یادداشت مهمان؛

با توجه به اجتماعی شدن سنتی دختران و مردان از یک طرف و نیاز با رفتار جامعه مدرن به حضور فعال زنان از طرف دیگر، دوگانگی یا چندگانگی و تعارض نقشی و شخصیتی در جامعه به‌وجود آمده است.

خبرگزاری مهر _ گروه فرهنگ و ادب: مهدی مرادی کارشناس حوزه کتاب یادداشتی با عنوان «دوگانگی حضور فعال زنان و تعارض نقشی و شخصیتی در جامعه» نوشته که نگاهی به کتاب «آیا زن بودن گناه است» نوشته محمد اسلام مجدی نسب دارد و برای انتشار در اختیار مهر قرار گرفته است.

کتاب مورد اشاره عوامل شکل پیری نگرش منفی نسبت به زنان را بیان می‌کند و توسط انتشارات روش شناسان و جامعه شناسان، منتشر و روانه بازار نشر شده است.

مشروح متن این یادداشت را در ادامه می‌خوانید:

نویسنده «آیا زن بودن گناه است» تلاش کرده عواملی که باعث شکل‌گیری نگرش منفی به زنان و دختران و پیامدهای حاصل از این نوع نگرش در طول تاریخ بوده را شناسایی و واکاوی کند. و پس از طرح مساله‌ها و آسیب‌های حاصل از این پدیده در این کتاب، با بررسی و پژوهش در اعصار مختلف و بازخوانی وضعیت زنان و دختران از دوره هخامنشی تا ساسانی و سامانی و زرتشت و غیره تا دوره پیش از مشروطه و مشروطه و نیز پهلوی اول و دوم و نظام جمهوری اسلامی، به دنبال توصیفِ جایگاه زنان و دختران در طول تاریخ است. وی پس از طرح جایگاه و وضعیت تاریخی زنان و دختران در عرصه‌های مختلف، واردِ فصل سوم و توصیف اوضاع زنان و دختران در کشورهای دیگر به‌خصوص کشورهای پیشرفته اروپایی مانند فرانسه، آمریکا، آلمان و غیره می‌شود.

همچنین در دیگر فصل‌ها نیز ضمن طرح نگرش راستین اسلام به زنان و دختران، تلاش شده است تا موضع اسلام ناب در رابطه با موضوع مورد بحث را توصیف و تشریح کند. در پایان و برآیند آن هم، با بر شمردن مسئله‌ها و برخی از آسیب‌های فردی و اجتماعی حاصل از این نوع نگرش منفی در خصوص زنان و دختران، راهکارهای احتمالی مناسب، جهت حل و یا حد امکان تعدیل این مسئله‌ها و آسیب‌ها را به مخاطبان ارائه می‌کند.

باید توجه داشت که در وهله اول عنوان کتاب (آیا زن بودن گناه است) جذاب است و مخاطب خود را می‌تواند به خوبی جذب نماید. در نگاه نخست خواننده کنجکاو می‌شود که آیا زن بودن گناه است و یا زن نبودن برخی زنان گناه است؟! بررسی عنوان‎‌ها و عمیق‌تر شدن در مسئله‌های طرح شده، در فصل نخست این کتاب، به نظر می‌رسانند که نویسنده به‌دنبال آن بوده که علل انکار هویت برخی زنان و دختران و نیز چگونگی شکل‌گیری نگرش منفی به آنان را مورد بحث و بررسی قرار دهد. به عبارتی؛ به نظر می‌رسد؛ غایت نویسنده از تقریر و کتابت آن بوده که؛ چگونگی نضج و شکل‌گیری جنس دوم دیدن زنان و یا همان نگرش منفی جوامع به زنان و دختران را بالاخص در کشور ایران مورد واکاوی و کنکاش قرار دهد.

برای رسیدن به این مهم، با طرح برخی مسئله‌ها و آسیب‌ها در فصل نخست البته (به صورت میکرو و خرد) و نیز با مطرح نمودن نگاه تاریخی به این پدیده، تلاش می‌نماید به خواننده آگاهی دهد که این نوع نگرش به‌صورت دفعی و به‌یک‌باره به‌وجود نیامده است. بلکه؛ زمینه جدی تاریخی در دوره‌های مختلف، باعث شکل‌گیری این پدیده بوده است. هر چند به‌درستی نویسنده به این موضوع توجه داشته، لیکن در بررسی اجمالی دوره‌های مختلف نتوانسته حق مطلب را به‌طور جامع ادا نماید. چراکه؛ همان‌گونه که اشاره شد، به صورت خرد به مسئله مورد اشاره می‌پردازد که می‌طلبید به گونه مبسوط‌تر دوره‌های مختلف و سیر تاریخی وضعیت زنان و دختران را مورد کنکاش و وارسی قرار دهد. تا زمینه‌های به وجود آمدن این نوع نگرش منفی به زنان، به‌صورت جدی شفاف شود. هر چند نیز نمی‌توان از این موضوع به سادگی عبور کرد که شاید غرض نویسنده، بر آن بوده با اجمال و خلاصه‌نویسی، طرح موضوعات از حوصله خواننده خارج نشده و بهتر با مطالب مطرح شده همراه شود.

نویسنده کتابِ «آیا زن بودن گناه است» در فصل سومِ کتاب خود، با طرح وضعیت اجتماعی و غیره زنان در کشورهای پیشرفته و با استناد به آمارهای معتبر و شرح مناسب وضعیت زنان بالاخص زنان اروپایی تصریح می‌نماید که آنان از چه جایگاه اجتماعی و فرهنگی در دنیا برخوردارند؛ بالاخص با مقایسه برخی آمارها و مقاله‌های منتشر شده توسط اندیشکده‌های ملی همان کشورها مانند (اینسج) و یا (میپروف) و همچنین مرکز تجاوز جنسی آمریکا و غیره به خوبی به وضعیت زنان و دختران اروپایی اشاره می‌نماید.

گذر و مرور فصل چهارم و بررسی اجمالی آن نیز نشان می‌دهدکه این فصل پرفراز و نشیب‌ترین بخش کتاب است. چرا که؛ بررسی نظریات اندیشمندان حوزه علوم اجتماعی و انسانی مطرح شده در کتاب، خیلی مورد بحث و موضوع کتاب نیست و نویسنده نظریات جامع‌تری در این حوزه می‌توانست مطرح نماید؛ هرچند که در بخش نظریات فمنیسم و به‌خصوص در بخش نگرش اسلام به زنان تا حدود زیادی این چالش را مرتفع می‌نماید.

اما بررسی فصل هفتم که تحت عنوان «بایدها و نبایدها؛ مسئله‌ها و آسیب‌های زنانه» نگاشته شده است، شاید جذاب‌ترین و خواندنی‌ترین فصل این کتاب باشد. نویسنده با طرح ده‌ها چالش جدی زنان و دختران معاصر ایران و سایر کشورها و تبیین این مشکلات، توانسته فضایی را ترسیم نماید که اعضا جامعه اعم از زن و مرد، با وظایف و نقش‌های جدید و تعریف شده جامعه مدرن، آشنا شوند. چراکه به‌درستی نویسنده اشاره می‌نماید؛ «با توجه به اجتماعی شدن سنتی دختران و مردان از یک طرف و نیاز با رفتار جامعه مدرن به حضور فعال زنان و دختران، از طرف دیگر، دوگانگی یا چندگانگی و تعارض نقشی و شخصیتی در جامعه به‌وجود آمده است؛ که باعث سردرگمی افراد جامعه، اعم از زنان و مردان گشته» نویسنده کتاب نیز با طرح راهکارهای نسبتاً مناسب به حل این پدیده‌ها پاسخ می‌دهد.

در صفحه ۱۰۶ به بعد، مباحثِ خوش فرمی دیده می‌شود. نگارنده با طرح عدم استقلال مالی و به‌وجود آمدن رانت موقعیت اجتماعی تاریخی مردان، هزینه‌های روانی و اجتماعی این پدیده را شرح می‌دهد. و نیز با طرح تنوع طلبی جنسی به‌خصوص در مردان با استفاده از نظریه بوردیو و تطبیق ظریف این تئوری با احادیث، روایات و آیات قرآن سبک زندگی نوین و لایه‌های پنهان آن را آشکار می‌نماید.

می‌طلبید نویسنده در تشریح مساله‌های دیگر به نقش رسانه و زن، تحقیر اجتماعی زنان، افزایش سن ازدواج، وابستگی زنان به خانواده، چالش‌های شاغل شدن زنان و غیره که هر یک به فراخور جامعه جدید و ارتباطات موزاییکی افراد جامعه است بپردازد.

در مجموع می‌توان گفت علاوه بر آنکه، مطالب کتاب «آیا زن بودن گناه است» تا حدودی توانسته به هدف خود دست پیدا کند، لیک معتقدم مساله‌ها و آسیب‌های جدی دیگر در این حوزه وجود دارند که نیازمند، بحث و بررسی جدی‌تر هستند.

آگهی
دکمه بازگشت به بالا