فرهنگ

روایت مبارزه مردی راسخ که تاریخ او را از یاد نمی‌برد

مطالعه و مرور مهمان؛

«مأموریت ویژه آیت الله» روایت مردی‌ است راسخ، نشسته به روی یک زیرانداز ساده که اطرافش مقداری کاغذ و کتاب پراکنده است.

خبرگزاری مهر _ گروه فرهنگ و ادب: کتاب «ماموریت ویژه‌ آیت‌الله» نوشته رضا طاهرخانی اردیبهشت ۱۴۰۲ توسط شرکت چاپ و نشر بین‌الملل منتشر و راهی بازار نشر شد. این‌کتاب یک‌اثر مستند اما دارای روایت و مسیر منظم است که نهضت اسلامی امام خمینی و انقلاب اسلامی ایران را برای نسل جوان و جستجوگران حقیقت تشریح می کند.

عباس میبدی نویسنده و پژوهشگر همزمان با ایام دهه فجر و چهل‌وپنجمین سالگرد پیروزی انقلاب اسلامی، این‌کتاب را در قالب یادداشتی که برای انتشار در اختیار مهر قرار گرفته، معرفی و مرور کرده است. عنوان یادداشت میبدی «طوفانی از پاریس» است.

در ادامه مشروح این‌یادداشت را می‌خوانیم؛

مأموریت ویژه آیت الله به قلم رضا طاهرخانی، نانفیکشن و روایتی‌ست تاریخی از شروع یک آغازی طوفانی. آن هم طوفانی که از پاریس شروع شد. طوفانی که زمان به زمین ثابت کرد چگونه می‌شود شدت بگیرد و خار و خاشاک را جمع کند، آن‌گونه که به شکوفه‌ها هیچ آسیبی نرساند. بلکه پر و بال هم بدهد. پر و بالی از جنس قدرت، آزادی و عدالت.

مأموریت ویژه آیت الله با آغاز از تهران شروع می‌شود. آغاز مردی که در قسمتی دیگر از کره زمین در شهر پاریس آن هم در محوطه‌ای ساده اقامت می‌گزیند تا مخالفتش با شاه را با برنامه‌ای اساسی اعلام کند. جایی که حضور یک مرد، به آنجا احترامی خاص بخشید. احترامی که پای عده‌ای از روشنفکران و مذهبیان را به آنجا باز کرد.

«مأموریت ویژه آیت الله» روایت مردی‌ است راسخ، نشسته به روی یک زیرانداز ساده که اطرافش مقداری کاغذ و کتاب پراکنده است؛ و روایت و اسناد از حضور و برنامه‌های انقلابی مردی که تاریخ او را از یاد نبرد.

رضا طاهرخانی در این‌کتاب طبق اسنادی معتبر، کندوکاوی می‌کند در مبارزه صدساله‌ مردی که در روند شکل‌گیری نهضت اسلامی تا پیروزی انقلاب اسلامی سهم به‌سزایی داشته است؛ مردی که همه او را با نام آیت الله خمینی می‌خواندند و می‌شناختند.

اسناد این کتاب از شگفت‌ترین اسنادهایی است که در واقع در تاریخ انقلاب اسلامی هنوز رنگ و لعاب دارد. اسنادی از گزارش و مصاحبه‌ی خبرنگاران خارجی که نویسنده در هر بخش مطابق سیر تاریخی به آنها ارجاع داده است.

به طور مثال در بخش «پرواز تهران» به ماجرای تبعید امام در پاریس و اتفاقاتی که همزمان در ایران رخ داده است می‌پردازد. آن هم شخصیتی که در این اتفاقات سهم بسزایی داشته است. یکی از این گزارش‌ها توسط لوسین ژرژ انجام شده که عنوان توصیفش از دیدار با امام خبرساز می‌شود. وصفی با عنوان «پارسای ۷۶ ساله». گزارش ژرژ بیانگر سیاست و دیانت مردی‌ست که حتی با وجود تبعید در پاریس منشأ جریانات مهمی در ایران بوده است. جریاناتی علیه رژیم شاه که مردم دیگر تاب تحمل رژیم شاهنشاهی را نداشتند.

آنجا که ژرژ در یکی از گزارش‌هایش می‌گوید:

«آغاز سال جاری مسیحی قیام‌های بزرگی مرتباً در ایران از قم گرفته تا تبریز به وقوع پیوسته و شهرهای متعددی را زیر آتش خود گرفته است. در همین هفته نیز کار درس و بحث در چند دانشگاه واقع در تهران به هم خورده است گرچه بعضی مخالفان چپ و چپ‌های افراطی در این جنبش‌ها که بر ضد رژیم شاه از شرکت دارند ولی به نظر می‌رسد که الهام دهندگان عمده و اصلی این جنبش رهبران مذهبی‌اند. به هر حال به طور منظم و مرتب تظاهرکنندگان نام رهبر مذهبی شیعیان جهان یعنی آیت الله خمینی را تکرار می‌کنند.» (لوسین ژرژ در ۱۶ اردبیهشت ۱۳۵۷)

ژرژ در ادامه‌ گزارش خودش به روحیه‌ باوقار و سیاستمدارانه امام خمینی اشاره می‌کند. روحیه‌ای که موجب شد، درخواست هیچ کدام از مصاحبه کنندگان از مطبوعات خارجی را قبول نکند:

«هر چند آیت‌الله خمینی که از مخالفان سرسخت رژیم شاهنشاهی است مرتباً بیانیه‌ها و اعلامیه‌هایی که خطاب به مردم صادر می‌کند و آنها را به قیام فرا می‌خواند ولی هیچگاه تاکنون با مطبوعات خارجی مصاحبه نکرده است.»

مأموریت ویژه آیت الله مخاطب را در یک سیر تاریخی از بحبوحه‌ قبل از انقلاب به انقلابی بزرگ و پرشور می‌کشاند. همچنین به سمت و سوی اتفاقات و جریانات اوایل انقلاب. انقلابی که در رشد ابتدایی‌اش از نگاه بدخواهانش مصون نبود. از تعیین دولت موقت و حکم نخست وزیری بازرگان تا تشکیل حزب جمهوری اسلامی و تبلیغاتی که توسط منافقین علیه شهید بهشتی انجام می‌شد. همچنین جلوگیری امام از دوقطبی خطرناک تا جنگ هشت ساله و بعد از آن.

نخ تسبیح در این کتاب شخصیت انقلابی، دینی و سیاسی امام خمینی است که در هر بخش به مراتب خواندن آن را جذاب‌تر می‌کند؛ جذابیتی که نویسنده از دل چالش‌های تاریخی انقلاب بیرون کشیده و با قلمی توانا نوشته است.

در فرازی از این‌کتاب می‌خوانیم:

وقتی فالاچی گفت «من در چهره شما که نگاه می‌کنم یک صورت آرامی است که طبیعتی طبیعی و نرم است اما دنیا یک قیافه‌ای از شما سخت خشن و ترسناک درست کرده.» مجبور شده بود احساس عمیق قلبی خود را که در آن لحظه که تحت تأثیر هیبت معنوی آیت الله خمینی قرار گرفته بود به زبان آورد وگرنه می‌دانست دستور کار رسانه‌های جهان کتمان همانی‌ست که بدان اعتراف کرده او اما بی‌اختیار برای لحظاتی را آنگونه که قلبش می‌دید تماشا نمود ه بود وی را دیکتاتور بخوانند.

آگهی
دکمه بازگشت به بالا