فرهنگ

نوربالا| دامادی با لباس خونی و پایی گلوله‌خورده!


در مراسم‌ عروسی‌ خبر رسید که اعضای حزب دموکرات با نیروهای پاسدار درگیر شده‌اند. این مسأله به قدری برایش مهم بود که مراسم عروسی و مهمان‌ها را ترک کرد تا مقابل ضدانقلاب بایستد.

به گزارش خبرنگار حماسه و مقامت خبرگزاری فارس، مردم مناطق کردستان و غرب کشور خوب به یاد دارند که گروهک‌های ضدانقلاب به زن و مرد و پیر و جوان رحم نمی‌کردند. گاهی خبر می‌رسید که اعضای حزب دموکرات و کومله روستایی را به آتش کشیدند. حتی به کشاورز و مردم عادی هم رحم نمی‌کردند و باید کسانی مقابل این ظلم گروهک‌های ضدانقلاب می‌ایستادند.

جانباز شهید «حاج‌حسن بحری» یکی از پاسدارهای اوایل پیروزی انقلاب اسلامی ایران بود. روایت همسر این جانباز شهید را از مراسم عروسی‌شان را در ادامه می‌خوانیم.


شهید حسن بحری در جوانی

من و حاج‌حسن در آبان ۱۳۵۸ به عقد هم درآمدیم. من به پاسدار بودن او افتخار می‌کردم. در دوران عقد وقتی حاج حسن به دیدنم می‌آمد، خیلی‌ها به من می‌گفتند که چه شوهر پرهیبت و زیبایی داری! مخصوصاً وقت‌هایی که اسلحه به دوش می‌آمد، خیلی جذاب‌تر می‌شد.

یک سال عقد کرده بودیم و سال ۵۹ ازدواج. در مراسم عروسی‌مان در تکاب، تعدادی از همرزمان حسن به دیدنش آمدند و خبر دادند که درگیری بین دموکرات‌های غرب کشور و نیروهای پاسدار رخ داده است؛ ضمن اینکه تأکید کردند که مراسم عروسی را ترک نکند. اما این مسأله به قدری برای همسرم مهم بود که من و مهمان‌ها را ترک کرد و به کمک همرزمانش رفت.

در پی درگیری آن شب تعدادی از همرزمان حاج حسن شهید شدند. من و خانواده‌اش نگرانش بودیم و چشممان به در بود تا برگردد. حدود ساعت ۴ صبح داماد من با پایی گلوله خورده و لباس خونی و عصا به دست، وارد منزل شد. وقتی وضعیتش را دیدم، با خودم گفتم که باید بیشتر خودم را برای یک زندگی مشترک پر فراز و نشیب آماده کنم.


جانباز شهید، حاج حسن بحری در سال‌های آخر عمر

سرانجام «حاج حسن بحری» که از عوارض شدید جانبازی رنج می‌برد در ۲۹ فروردین ۱۳۹۷ به یاران شهیدش پیوست.

پایان پیام/


آگهی
دکمه بازگشت به بالا