فرهنگ

شعر گفتن برای شهدا یک جریان خاص است

مؤدب با مهر مطرح کرد؛

علی محمد مودب می گوید جریان شعر گفتن برای شهدا یکی از جریان های خاص جوشش هنری در عصر ماست.

علی محمد مؤدب شاعر و سراینده مجموعه شعر «عاشقانه‌های پسر نوح» در گفتگو با خبرنگار مهر، با اشاره به سروده‌های شاعران در وصف شهادت رییس جمهور و همراهانش گفت: مسأله شعر زیبایی است و در تعامل با زیبایی شکل می‌گیرد. زیبایی یک وضعیت انسانی است. همچنین می توان از زیبایی به عنوان اتفاقی یاد کرد که می‌تواند در عالم زیبایی مورد نظر را ایجاد کرد.

وی ادامه داد: هر نقطه ای که زیبایی رخ می دهد، شعر هم نسبت به آن کنش پیدا می کند. برای مثال در موضوعاتی همچون شعر اعتراضی و عدالت خواهی، شعر در جستجوی زیبایی با این موضوعات درگیر می شود.

این شاعر گفت: شهادت آدم‌های بزرگ فرصتی برای تجلی عالی‌ترین نوع زیبایی به ویژه زیبایی‌های معنوی است که انسان آن را در عالم خلق می‌کند. شهادت یه فرصت برای شاعران است. چون به یکباره با یک هجومی از زیبایی مواجه می شوند که سرشار از زیبایی و جذابیت است. حال این شهادت رییس جمهور و همراهانش دارای نشانه های ظاهری بسیار زیبایی بود. کوه در میدان قرار داشت و مه در پرواز بود. حال باران هم می بارید. این عناصر طبیعی یک اتفاق خاصی بود و عناصر نابی را برای کار شاعرانه تقدیم شاعر می کرد تا شاعر بتواند این زیبایی ها را برای روایتش دریافت کند.

وی افزود: باطن حادثه هم هیچ چیزی از زیبایی ظاهری آن نداشت. به هر حال آدم‌هایی می‌توانستند نوع دیگری سلوک کنند اما در دل یک مجاهدت و کوششی از جان گذشته بودند و اینطور به هر حال دل از دنیا کندند و رفتند. این واقعه بخش مهمی از سرمایه‌های شعر امروز را ایجاد کرد و ما جریان شعری بالنده و پرشکوهی را از همان لحظات شاهد بودیم و شاعران با همان تصاویر جنگل و باران این روایت ها را ثبت کردند.

مؤدب گفت: ثبت روایت بسیار مهم است و ما در تاریخ شاهد ثبت های تاریخی مهمی بودیم. زمانی که شاعر روایتی را به واسطه شعرش ثبت می کند، دیگر نمی توان حقیقت وجودی شان را تخریب کرد. ما طی این چند روز شاهد بودیم که در رقابت های انتخاباتی برخی ها سعی کردند به چهره این شهدا پنجه بیندازند اما شعر سیما و شمایل آنها را ساخت و به نوعی ذهنیت ایرانی را بازسازی کرد در ارتباط با این آدمها که شاید در حیات خودشان اینچنین شناخته نشده بودند.

وی ادامه داد: شاهد بودم که برخی از جامعه شناسان مطرح کردند که شهدای حادثه سقوط هلی کوپتر رییس جمهور اسطوره های ایران خواهند شد و به مرور شعر این کار را آغاز کرد و اسطوره ها را ثبت کرد.

این شاعر گفت: جریان شعر گفتن برای شهدا یکی از جریان های خاص جوشش هنری در عصر ماست. شاید چند مقطع ما چنین جریانی رو شاهد بودیم که می توان به رحلت امام راحل و شهید حاج قاسم سلیمانی اشاره کرد.

وی افزود: مضامینی که شاعران از زندگی این شهیدان گرفتند و ثبت و ضبط کردند، دارای مضامین ارزشمندی است. مضامینی که سرمایه‌های معنوی هنر و فرهنگ ما را در روزگار معاصر به شمار می رود و قطعاً در بازخوانی ها و بازآفرینی‌ها می توانند تبدیل به یک تولید محتوای مناسبی باشند.

مؤدب گفت: بسیاری از شاعران با سرودن در وصف امام پس از رحلت ایشان شاعر شدند و هنوز شعرهای شان ماندگار است و به فراموشی سپرده نشده است. برای مثال مجموعه ای از اشعار مشفق کاشانی هنوز هم ماندگار بوده چراکه شعر مردمی است. برخی از شعرها همچون اشعار احمد شهدادی باید بازخوانی شود تا شاهد خوانش های مختلف باشیم. فرآوری این شعر در هنرهای دیگر بسیار می تواند به تداوم شعر کمک کند.

وی ادامه داد: موسیقی و هنرهای تجسمی از جمله هنرهایی است که باید به کمک بازآفرین اشعار مناسبتی بیاید. برای مثال شعر «یا علی گفتیم و عشق آغاز شد» از یک خطاطی آغاز شد و اینچنین شاهد شهرت این شعر هستیم.حوزه هنری و معاونت هنری وزارت ارشاد و دیگر نهادها باید به کمک فرآوری شعرهای گذشته بیایند.

این شاعر با اشاره به قرار گرفتن برخی از ابیات شاعران در سطح شهر گفت: ادبیات هنر همان میزی است که هیچ وقت گفتگو کننده آن را ترک نمی‌کند. شاید فرد در هر موضوع دیگری ممکن است از روی میز بلند شود و برود اما میز ادبیات میز هنر همیشگی است و میزی است که مخاطب هیچ وقت آن را ترک نخواهد کرد. زیرا این خاصیت هنر و اعجاز هنرمند است که می‌تواند مخاطب را نگه دارد و با او حرف بزند. این ویژگی زیبایی است و هیچکس از زیبایی فرار نمی کند. گفتن حرف‌ها در صورت‌های خام و برهنه، هدر دادن حرف ها است. حرف باید هنری و ادبی باشد به ویژه در ایران که سرزمین شعر است.

وی افزود: در ساخت عناصر شهری میدان‌ها، محوطه‌ها و فضاها باید متأثر از هنر باشد. اتفاقات خوبی در حوزه شعر برای سطح شهر شاهد هستیم که باید ادامه یابد. گرچه سر انتخاب اشعار قدری باید مشورت می شد و انتخاب های بهتری صورت می گرفت. اما در مجموع اتفاق خوبی است. به جای تبلیغات سیاسی و تجاری شاهد اشعاری هستیم که این هم نوعی از زیبایی است.

مؤدب گفت: پیشنهاد می کنم که هم اکنون فرصت خوبی است که از یک مصرع در عناصر شهری استفاده کنید. شاید گاهی ابیات پیچیدگی خاصی داشته باشند و نتوان از آن در بزرگراه ها استفاده کرد. اما گاهی یک مصرع بسیار در ذهن می ماند. مثل یا علی گفتیم و عشق آغاز شد. یا کجاید مردان بی ادعا یا کربلا در کربلا می ماند اگر زینب نبود. همچنین اخیراً در سوگ رییس جمهوری شعری گفته شد با این عنوان که «از سوگ حماسه ساختن شیوه ماست». می توان این مصرع را همراه با عکس های مراسم تشییع رییس جمهور و همراهانش در سطح شهر استفاده کرد. این مصرع بسیار پرمعناست. یعنی آدم می تواند شکست را تبدیل به پیروزی کند یا از دست دادن ها را تبدیل به بدست آوردن ها کند.

اذان صبح، تهران خلوتی با آسمان دارد

اذان هر جا که می‎گویند، از این شهر جان دارد

از آن الله‎اکبرها که مردان تو بالیدند

از آن الله‎اکبرها، اذان‎هامان نشان دارد

اذان پیش از تو می‎گفتند اما گاه بی‎تکبیر

پس از فریاد سرخ تو، اذان طعم اذان دارد

شهیدانت درختان‎اند هر قامت، ‎ قیامت‎وار

رشید آن‎سان که پا در خاک، سر در کهکشان دارد

دماوند ایستاده موسپید و پیر، پابرجای

که عهدی با جوانمردان تهران جوان دارد

بهشتی هست، گلزاری که زهرایی‎ست تربت‎هاش

که در هر حجله‎اش آیینه‎هایی جاودان دارد

بلند است از تو در عالم، سر هر بید مجنونی

که بوی طرۀ مشگین لیلی همچنان دارد

سلام ای پایتخت سجده و تکبیر و بغض و عشق

هم از تو واژه خون دارد، هم از تو شعر جان دارد

اگر شطحِ غزل گنگ است، شرح قصه طولانی ست

تو شهر عشقی و هر کوچه‌ات صد داستان دارد

هزاران پنجره، آیینه، چشمانی چراغانی

تو آن شهری که رو بر راه یار مهربان دارد

******

جماران یادگار توست، تهران یادگار توست

درختان کنار این خیابان‎ها بهار توست

تو باران آمدی گل بود کز هر گوشه می‎بارید

هنوز این شاخه‎های سبز هر سو زیر بار توست

هنوز این شهر، مدهوش تو و ذکر و نماز تو

اذان، مسجد به مسجد، بازگوی اعتبار توست

تو از نسل محمد، پیر ما، خورشید ما بودی

جهان تا رویت خورشید فردا در مدار توست

تویی آن چشمه‎سارانی که لبنان و فلسطین هم

اگر یک قطره خون دارد به جرات وامدار توست

اگر جانی است در رگ‎های رویایی به نام قدس

به یمن گام‎های پیروان روزه‎دار توست

هنوز از بهمن این شهر، ظلمت بیم‎ها دارد

سپیدا بخت تهرانی که بعد از تو دیار توست

تو چشم مردم این سرزمین هستی، زمین دیری است نگاهی منتظر، هر سو به شوق امیدوار توست

آگهی
دکمه بازگشت به بالا