دانش و فناوری

رمزنگاری؟ هوش مصنوعی؟ رابرت کان، یکی از خالقان اینترنت، قبلاً این کار را انجام داده است… دهه ها پیش

رابرت کان از زمان ایجاد اینترنت در اینترنت حضور ثابتی داشته است – بدیهی است که از زمانی که او یکی از خالقان آن بود. اما مانند بسیاری از پیشگامان فناوری، رزومه او طولانی‌تر از آن است و در واقع کار او ایده‌های ظاهراً مدرنی مانند عوامل هوش مصنوعی و بلاک چین را نشان می‌دهد. TechCrunch با کان در مورد اینکه واقعاً هیچ چیز از دهه 70 تغییر نکرده است، گفتگو کرد.

این مصاحبه به مناسبت اعطای مدال افتخار IEEE در این هفته به کان (که باب را در گفتگو می نویسد) انجام شد – می توانید مراسم و سخنرانی ها را اینجا تماشا کنید.

آشنا بنظر رسیدن؟ سال گذشته IEEE این مدال را به وینت سرف، شریک کان در ایجاد پروتکل های زیربنای اینترنت و وب داد. آنها مسیرهای متفاوتی را در پیش گرفته‌اند، اما خوش‌بینی معتدلی نسبت به دنیای فناوری دارند و این حس را دارند که همه چیز قدیمی دوباره جدید است.

این مصاحبه برای طولانی بودن و وضوح ویرایش شده است.

بسیاری از برخی از مشکلات، فنی و غیره، که اکنون در محاسبات و اینترنت با آن‌ها مواجه هستیم، مشکلاتی هستند که قبلاً دیده‌ایم و شاید حتی حل کرده‌ایم. من کنجکاو هستم که آیا چیز خاصی در مورد چالش هایی که امروز با آن روبرو هستیم آشنا می یابید یا خیر.

کان: خب، فکر نمی‌کنم چیزی واقعاً مرا شگفت‌زده کند. منظورم این است که من از همان ابتدا نگران بودم که اینترنت پتانسیل سوء استفاده را دارد. اما در روزهای اولیه، مجموعه‌ای از همکاران بسیار مشتاق از جامعه تحقیقاتی بودند که اصولاً همدیگر را می‌شناختند، یا حداقل همدیگر را می‌شناختند. و بنابراین چیز زیادی وجود نداشت که اشتباه پیش بیاید. اگر شما فقط 100 نفر دارید که یکدیگر را نمی شناسند، شاید این کار قابل اجرا باشد، اما اگر یک میلیارد نفر داشته باشید، می دانید که کمی از همه چیز در جامعه به دست می آورید.

[CERN leadership] در واقع با امکان راه اندازی کنسرسیومی که بعداً در MIT راه اندازی کردند به من مراجعه کرد… و من سؤالات زیادی داشتم، به احتمال زیاد غیرقابل قبول، مثلاً در مورد اطلاعات غلط یا اطلاعات نادرست چطور؟ چگونه می خواهید آنچه را که در این اتفاق می افتد کنترل کنید؟ فکر کردم رویکردهایی وجود دارد. در واقع، ما روی برخی کار می کردیم. و بنابراین، از برخی جهات، من خیلی تعجب نمی‌کنم – از اینکه رویکردهایی که می‌توانستند تغییری ایجاد کنند، اتخاذ نشدند، ناامید هستم.

داشتم در مورد «ربات‌های دانش» شما می‌خواندم – این چیزی بسیار شبیه به یک عامل هوش مصنوعی است، که به روشی ساختارمندتر از یک تماس API یا یک خزیدن ساده، قدرت تعامل و تعامل را دارد.

کل این ایده در قالب یک برنامه موبایل راه اندازی شد [i.e. the program is mobile, not for mobiles]; ما آنها را ربات های دانش نامیدیم که مخفف ربات های دانش بود. شما به آن گفتید که چه کاری می خواهید انجام دهید و آن را راه اندازی کردید – می دانید، رزرو هواپیما انجام دهید، ایمیل خود را بررسی کنید، به اخبار نگاه کنید، در مورد چیزهایی که ممکن است شما را تحت تأثیر قرار دهد، به شما اطلاع دهید، فقط شما را آزاد کرد. این امر می تواند پیشنهاد شما را در اینترنت انجام دهد.

ما اساساً آن را در آن زمان در دسترس قرار دادیم، تاسف‌آورتر از این نمی‌توانست باشد، درست در مورد زمانی که اولین تهدید امنیت سایبری در حال وقوع بود: کرم موریس، در اواخر دهه 80. این به طور تصادفی توسط یکی از افراد انجام شد، اما می دانید، مردم نگاه کردند و گفتند: “هی، وقتی قرار است این اتفاقات بد رخ دهد، ما نمی خواهیم برنامه های دیگران در دستگاه های ما نمایش داده شود.” به عنوان یک تشریفات، ما فقط آن را در پشت مشعل قرار می دهیم.

اما از آن چیزی بیرون آمد که به نظر من بسیار مفید بود. ما آن را معماری شی دیجیتال نامیدیم. احتمالاً برخی از کارهای مربوط به ارزهای دیجیتال را دنبال می کنید. خب، ارز دیجیتال مانند برداشتن اسکناس ۱ دلاری و خلاص شدن از شر کاغذ است، درست است، سپس بتوانید با ارزش پول در شبکه کار کنید. معماری اشیاء دیجیتال مانند برداشتن برنامه های تلفن همراه و خلاص شدن از شر تحرک بود. همان اطلاعات وجود دارد، با این تفاوت که شما به روش های مختلف به آن می رسید.

رمزنگاری؟  هوش مصنوعی؟  رابرت کان، یکی از خالقان اینترنت، قبلاً این کار را انجام داده است… دهه ها پیش

رابرت کان مدال افتخار IEEE را پذیرفت.

جالب است که معماری شی دیجیتال و رمزنگاری را در یک جمله بیان می کنید. ما سیستم DOI را داریم، من آن را عمدتاً در ادبیات علمی می بینم، البته در آنجا بسیار مفید است. اما به‌عنوان یک سیستم کلی، شباهت‌های زیادی با ایده دفتر کل امضاشده رمزنگاری و مکان‌های متعارف برای اشیاء دیجیتال دیدم.

می دانید، شرم آور است که مردم فکر می کنند که این اشیاء دیجیتال فقط باید دارای حق چاپ باشند. من مقاله ای نوشتم به نام نمایش مقادیر در اشیاء دیجیتال… فکر می کنم ما آنها را موجودیت های دیجیتال نامیدیم، فقط به دلایل فنی. من معتقدم این اولین مقاله ای بود که در واقع در مورد معادل ارز دیجیتال صحبت کرد.

اما ما برای آخرین بار در مورد اتصال بلوک ها صحبت کرده ایم… بازگشت به عصر فضا، زمانی که می خواستید با نقاط دوردست فضای خارج از فضا ارتباط برقرار کنید، نمی خواستید مجبور شوید برگردید و چند دقیقه صبر کنید یا چند ساعت پس از انتقال به زمین به تأخیر می افتد تا چیزی اصلاح شود. شما می خواهید بلوک هایی را که در حال حمل و نقل هستند به هم مرتبط کنید. بنابراین می‌دانید، وقتی بلوک بعدی که ممکن است یک میلی‌ثانیه دیرتر برسد، می‌توانید بفهمید که قبل از انتشار بلوک چه مشکلی داشت. و این همان چیزی است که بلاک چین در مورد آن است.

در معماری اشیاء دیجیتال، ما در مورد اشیاء دیجیتالی صحبت می کنیم که می توانند با سایر اشیاء دیجیتال ارتباط برقرار کنند. این مردمی نیستند که پشت کیبورد نشسته اند. می‌دانید، می‌توانید یک شی دیجیتال یا برنامه تلفن همراه را به یک ماشین بفرستید و از آن بخواهید که با یک شی دیجیتال دیگری که ممکن است معرف یک کتاب باشد تعامل داشته باشد، وارد آن کتاب شود، کار انجام دهد و با آن سیستم تعامل داشته باشد. یا می دانید، مانند یک هواپیما – مردم فکر می کنند که هواپیماها باید با هواپیماهای دیگر به منظور جلوگیری از برخورد و موارد مشابه تعامل داشته باشند، و اتومبیل ها باید با اتومبیل ها صحبت کنند زیرا نمی خواهند به یکدیگر ضربه بزنند. اما اگر ماشین ها نیاز به صحبت با هواپیما داشته باشند چه؟ از آنجایی که این اشیاء می توانند هر چیزی باشند که شما می توانید به صورت دیجیتالی نشان دهید، شما به طور بالقوه همه چیز را در تعامل با همه چیز دارید. این یک مفهوم متفاوت از اینترنت با مدارهای مخابراتی پرسرعت است.

درست است، این در مورد این است که آیا اشیا نیاز به صحبت با اشیاء دارند، و فعال کردن آن به عنوان یک پروتکل، خواه هواپیما در ماشین باشد. در به اصطلاح اینترنت اشیا، شما یک زنگ در، اجاق متصل، یک یخچال متصل دارید، اما همه آنها از طریق APIهای خصوصی به سرورهای خصوصی متصل هستند. این در مورد یک پروتکل نیست، بلکه فقط در مورد داشتن یک سرویس نرم افزاری واقعا بد است که در داخل یخچال شما زندگی می کند.

من واقعاً معتقدم که بیشتر نهادهایی که علاقه طبیعی به اینترنت داشتند، امیدوار بودند که رویکرد خودشان همان چیزی باشد که بر آن تسلط پیدا کند. [rather than TCP/IP]. چه بل سیستمز باشد چه آی‌بی‌ام یا زیراکس، هیولت پاکارد، هرکس رویکرد خاص خود را داشت. اما اتفاقی که افتاد این بود که به نوعی به ته رسیدند. شما باید می توانستید قابلیت همکاری را نشان دهید. شما نمی‌توانید وارد شوید و از همه بخواهید که از شر همه چیزهای قدیمی خود خلاص شوند و وسایل شما را ببرند. بنابراین آنها نتوانستند رویکرد یک شرکت را انتخاب کنند – بنابراین آنها به نوعی به کارهایی که ما در دارپا انجام دادیم گیر دادند. این در نوع خود داستان جالبی است، اما به نظر من نباید در این مورد بنویسید (می خندد).

اگر هر خانه‌ای که وارد آن می‌شوید دوشاخه برق متفاوتی داشت، مشکل بزرگی دارید. اما مسئله واقعی این است که تا زمانی که آن را اجرا نکنید، نمی توانید آن را ببینید.

من فکر نمی کنم که شما بتوانید به دولت برای رهبری تکیه کنید. من فکر نمی‌کنم که او بتواند برای رهبری صنعت به صنعت تکیه کند. زیرا ممکن است 5 یا 10 صنعت مختلف داشته باشید که همه در حال رقابت با یکدیگر باشند. آنها نمی توانند در مورد اینکه آیا باید استانداردی وجود داشته باشد یا خیر به توافق برسند تا زمانی که همه گزینه های دیگر را تمام نکرده باشند. و چه کسی قرار است رهبری را بر عهده بگیرد؟ باید در سطح ملی بازنگری شود. و من فکر می کنم که دانشگاه ها در اینجا نقش دارند. اما ممکن است لزوماً هنوز آن را ندانند.

ما شاهد یک سرمایه گذاری مجدد بزرگ در صنعت تراشه ایالات متحده هستیم. من می دانم که شما در اواخر دهه 70، اوایل دهه 80 از نزدیک با برخی از پیچ و مهره ها و کار با افرادی که به تعریف معماری محاسباتی آن دوره کمک کردند، درگیر بودید، که البته به معماری های آینده اطلاع داده است. من کنجکاو هستم که نظر شما در مورد تحولات صنعت سخت افزار چیست.

من فکر می کنم مشکل بزرگ در حال حاضر، که دولت به وضوح به آن اشاره کرده است، این است که ما نقش رهبری را در تولید نیمه هادی ها در اینجا حفظ نکرده ایم. از تایوان، کره جنوبی، چین آمده است. ما در حال تلاش برای رفع آن هستیم و من آن را تحسین می کنم. اما مشکل بزرگتر احتمالاً پرسنل است. چه کسی آن سایت ها را مدیریت می کند؟ منظورم این است که شما توانایی تولید را ایجاد می کنید، اما آیا نیاز به واردات افراد از کره و تایوان دارید؟ خوب، بیایید آن را در مدارس آموزش دهیم… کسی که به اندازه کافی می داند که آن را در مدارس تدریس کند، آیا قصد دارید افراد را برای تدریس در مدارس وارد کنید؟ توسعه نیروی کار بخش بزرگی از مشکل خواهد بود. اما من فکر می کنم ما قبلا آنجا بودیم، می توانیم دوباره به آنجا برسیم.

منبع techcrunch
آگهی
دکمه بازگشت به بالا