پروازی به مقصد آسمان
ایسنا/قم ۱۲ تیر ماه هر سال یادآور شهادت ۲۹۰ مسافر بی گناهی است که با شلیک موشک های ناو وینسنس، پروازی بی بازگشت به آسمان ها را طی و آبهای نیلگون خلیج فارس را با خون خود گلگون کردند.
سینه این دریا، این آبهای خروشان مالامال از درد و غم و اندوهی جانکاه است. مصیبتهایی که به چشم دیده و در خود فرو خورده را دیگر تاب و توانی ندارد. این آسمان آبی و این خلیج همیشه فارس چه جنایتها که شاهد نبودند و چه داغها که بر دل ندیدند و تنها به تیره روزی دشمن چشم به انتظار نشستند.
ایران و هند و پاکستان ندارد وقتی همه در آتش نفرت و خودکامگی اربابان نسیان انسانیت میسوزند و در آغوش دریای بیکران به خواب ابدی میروند. تاریخ این منطق بی منطق حقوق بشر و این وقاحت مدالهای رنگین نقض مرام ارادی را فراموش نخواهد کرد.
هفته دوم تیر سالهای دهه شصت یادآور روزهایی پر حادثه در تاریخ جمهوری اسلامی ایران است.
۶ تا ۱۲ تیر سالهای ۶۰ تا ۶۷، روزهایی آمیخته با خون و انفجار از خیابانهای تهران تا جبهههای جنگ است؛ حوادثی، چون ترور حضرت آیت الله خامنهای رهبر معظم انقلاب اسلامی در مسجد ابوذر تهران توسط عوامل منافقین در ششم تیر سال ۱۳۶۰، انفجار تروریستی ۷ تیرماه ۱۳۶۰ و شهادت آیت الله بهشتی و ۷۲ نفر از مسوولان نظام، بمباران شیمیایی سردشت در سال ۶۶ و حمله ناو جنگی آمریکا به هواپیمای مسافری ایرباس ۱۲ تیرماه سال ۶۷ و شهادت ۲۹۰ مسافر آن در آبهای خلیج فارس بخشی از جنایت دولت آمریکا و عوامل داخلی اش علیه ملت ایران بود.
و اما چه شد که بیگناهان قربانی نیرنگ خبیثان و طاغوتان زمان شدند؟
پرواز مسافربری شماره ۶۵۵ شرکت هواپیمایی ایرانایر با شناسه «IR۶۵۵» از تهران به مقصد دبی در تاریخ ۱۲ تیر ۱۳۶۷ (۳ ژوئیه ۱۹۸۸ میلادی) پس از توقف بین راهی در بندر عباس به سمت دبی در حرکت بود که با شلیک موشک هدایت شونده از ناو یواساس وینسنس متعلق به نیروی دریایی ایالات متحده آمریکا بر فراز خلیج فارس سرنگون شد و تمامی ۲۹۰ سرنشین آن که شامل ۴۶ مسافر غیر ایرانی و ۶۶ کودک بودند، جان باختند. مسافرانی با ملیتهای ایرانی، اماراتی، یوگسلاوی، پاکستانی، هندی و ایتالیایی و ۱۶ خدمهٔ پرواز که در مجموع بیش از ۲۹۰ نفر میشدند در ساعت ۱۰ صبح به مقصد دبی، امارات متحده عربی پرواز داشتند که مرگ امانشان را برید. این جنایت از نظر میزان تلفات انسانی، هفتمین جنایت مرگبار هوایی تاریخ است.
بر اساس گزارش نیروی دریایی آمریکا، در بامداد روز حادثه دو فروند از کشتیهای جنگی آمریکا یعنی ناو یواساس وینسنس و ناوچه یواساس مانتگومری با قایقهای توپ دار ایرانی که یک نفتکش پاکستانی را در خلیج فارس تهدید کرده بودند، درگیر میشوند و دو طرف به تبادل آتش میپردازند. چهل دقیقه پس از آغاز این درگیری، ناو یواساس وینسنس دو فروند از این قایقها را غرق میکند. اگرچه در گزارشهای اولیه گفته شده بود که این درگیری در آبهای بینالمللی روی داده اما بعدها در سال ۱۹۹۲ میلادی مشخص شد که محل وقوع این نزاع، آبهای ایران بوده است.
همزمان با این درگیری، ایرباس مسافربری ایران فرودگاه بندرعباس را حدود نیم ساعت دیرتر از زمان برنامهریزی شده برای پرواز، ترک میکند. تحقیقات بعدی نیروی دریایی آمریکا نشان داد که این هواپیمای ایرانی در همان راه هوایی تجاری تأیید شدهاش در حال پرواز بوده و خود را نیز در فرکانسهای کنترل ترافیک هوایی به عنوان یک هواپیمای غیرنظامی معرفی کرده است
همزمان با پرواز این هواپیما ویلیام سی. راجرز، کاپیتان ناو «یواساس وینسنس» اطلاعاتی را دریافت میکند مبنی بر اینکه یک هواپیمای ناشناس که از سوی رادارها شناسایی شده است، به تماسها و هشدارها پاسخ نمیدهد. به او همچنین گفته شده بود که احتمال دارد این هواپیما، یک جنگنده اف -۱۴ ایران باشد.
این ناو همچنین ادعا کرد که هواپیما به تدریج ارتفاع خود را کم کرده و در مسیر عادی خود نیز نبوده که بعداً ثابت شد چنین ادعاهایی واقعیت نداشته است.
در ساعت ۱۰:۲۲ ناو جنگی وینسنس آمریکا که از یک مأموریت اسکورت برمیگشت و به حریم آبهای ایران وارد شده بود، به دستور ناخدا ویلیام راجرز، فرمانده ناو وینسنس، موشک استاندارد ۲ را به سوی پرواز ۶۵۵ شلیک کرد. هواپیما از صفحه رادارهای زمینی محو شده و در آبهای خلیج فارس سقوط کرد. با عدم اطلاع از سرنوشت هواپیما، برج مراقبت فرودگاه بندرعباس، در تماس با دبی، پیگیر سرنوشت پرواز ۶۵۵ شده ولی آنها نیز اظهار بیاطلاعی کردند. بلافاصله پس از این واقعه، مقامات آمریکایی اعلام کردند که یک فروند هواپیمای اف -۱۴ جمهوری اسلامی ایران را مورد هدف قرار دادهاند.
پس از سقوط این هواپیما، هیچکدام از کشتیهای آمریکایی حاضر در منطقه اقدامی برای جستجوی بازماندگان و نجات آنها نمیکنند. به این ترتیب بیش از ۲۹۰ سرنشین این هواپیما که ۶۶ نفر از آنها کودک بودند، تنها به این دلیل که هواپیمایشان «به اشتباه» هواپیمایی جنگنده شناسایی شده بود، کشته میشوند.
تمام سربازان ناو جنگی وینسنس پس از این حادثه، بهخاطر به پایان رساندن چند سال حضور خود در یک منطقهٔ جنگی مدال مبارزه دریافت کردند. مدال نیروی دریایی آمریکا اغلب به کارهای قهرمانی یا خدمات شایسته داده میشود. بر اساس گفتههای شبکهٔ هیستوری، مدال مبارزه به کسانی داده میشد که میتوانستند با «سرعت و دقت آتش بگشایند».
روزنامهٔ واشینگتن پست در مقالهای در سال ۱۹۹۰ نوشت که مدالی که به خدمهٔ ناو وینسنس داده شد به خاطر تمام دوره عملیاتی و مأموریتی آنها از سالهای ۱۹۸۴ تا ۱۹۸۸ و همچنین اقدامات آنها در مقابله با قایقهای تندروی جنگی ایرانی بود.
در سال ۱۹۹۰ ناخدا ویل راجرز مدال لژیون لیاقت را از دستان جورج هربرت واکر بوش، رئیسجمهور وقت آمریکا، بهخاطر رفتار بسیار شایسته و انجام خدمات برجسته بین تاریخ آوریل ۱۹۸۷ تا مه ۱۹۸۹ به عنوان افسر فرماندهٔ ناو وینسنس دریافت کرد. راجرز در حالی این مدال لیاقت را دریافت میکرد که در مراسم تجلیلش هیچ اشارهای به سرنگون کردن پرواز ۶۵۵ ایران ایر نشد.
عملیات جمعآوری اجساد قربانیان پرواز ۶۵۵ ایران ایر با بسیجِ کلیهٔ امکانات منطقهٔ یکم دریایی ارتش (بندرعباس) بههمراه اعزام ۸۰ تَن غواص، دو فروند ناو (ناوهای تنب و لاوان)، دو فروند هواناو و چهار فروند بالگرد، بلافاصله پس از واقعه آغاز شد. بعد از جمعآوری اجساد، سریعاً جمعآوری قطعات هواپیما آغاز شد. این دو عملیات به صورت شبانهروزی و در مجموع بهمدت ۵۲ روز انجام گرفت. دلایل زیر باعث طول کشیدن عملیات شده بود:
دمای هوا در طول روز، به بیش از ۵۰ درجهٔ سلسیوس میرسید. قطعات اجساد بهدلیل باقی ماندن در آب ورم کرده و حتی در تابوت جا نمیشدند و مسئولین ناچار شدند تا برای انتقال آنها از برانکاردهای توری استفاده کنند. بهدلیل اصابت موشک دوم، ضمن پرتاب شدن مسافران به بیرونِ هواپیما، پوست سر و بدنِ آنها کَنده و گوشت بدن اکثر آنها نیز تکهتکه شده و در نهایت قطعات متلاشی شدهٔ بدن آنها در سطح وسیعی از دریا شناور شده بود.
حاضرین در عملیات با صحنههای بسیار دلخراش و تکاندهندهای روبرو میشدند. مثلاً، تکههای بدن مسافران بیگناه به دست و بدن غواصان میچسبید. شدت دلخراش بودن این صحنهها طوری بود که بعضاً خبرنگارانی که تحمل مشاهدهٔ چنین صحنههایی را نداشتند، دوربینشان را رها کرده و صحنه را ترک میکردند.
نکته جالب توجه در این حادثه سیاستهای دوگانه شورای امنیت سازمان ملل و رسانههای غربی است، زیرا پنج ماه بعد از حمله به ایرباس ایرانی هواپیمای پان آمریکن بر فراز شهر لاکربی اسکاتلند منفجر شد و گر چه ابعاد مختلف این دو حادثه متفاوتند، اما شورای امنیت در موضعی دوگانه از دولت لیبی خواست تا متهمان این حمله تروریستی را به آمریکا و انگلیس تحویل دهد و غرامت این حادثه را هم بپردازد، اما درمورد حمله ناو جنگی آمریکایی به هواپیمای مسافربری ایرانی، این شورا تنها به ابراز تأسف بسنده کرد.
ناخدا دوم کارلسون، فرمانده سابق ناو سایدز در این مورد معتقد است که ایرباس ایرانی علاوه بر علائمی که مبنی بر غیرنظامی بودن خود میفرستاده با سرعتی کم در حال اوج گرفتن بود و حتی اگر در چنین شرایطی نیز آن را به عنوان یک جت اف ۱۴ شناسایی میکردند، باز من تردید دارم که یک هواپیمای اف ۱۴ میتوانست تهدید سطحی را متوجه ناو وینسنس یا سایدز یا هر شناور دیگری کند، زیرا هواپیماهای اف ۱۴ ایران مجهز به سلاحهای هوا به زمین نبودند و اف ۵های موجود در پایگاههای ششم و نهم شکاری بوشهر و بندرعباس، فقط برای دفاع از نفتکشهای ایرانی و مقابله با حملات هوایی علیه آن نفتکشها به پرواز درآورده میشدند و پشتیبانی هوایی از نیروی دریایی بعهده گردانهای فانتوم اف-۴ بود.
به گفته این ناخدای آمریکایی اپراتورهای رادار ناو هواپیمابر فورستال نیز هواپیمای مزبور را به عنوان یک هواپیمای بازرگانی شناسایی کردند علاوه بر آنکه جتهای جنگنده اف ۱۴ مستقر بر روی ناو فورستال میتوانستند در صورتی که کاپیتان راجرز درخواست میکرد، با شناسایی چشمی هواپیمای ایرانی از فاصله نزدیک از غیرنظامی بودن آن اطمینان حاصل کنند، ولی بنا به دلایلی از این کار امتناع کرد!
همچنین امیر دریادار دوم ناصر سرنوشت فرمانده عملیات جمعآوری اجساد قربانیان حادثه، معتقد است تشخیص یک هواپیمای مسافربری از هواپیمای نظامی برای یک ناو پیشرفته آمریکایی کار سادهای بود چراکه رادار ناوشکنهای موشک انداز، به سامانه شناسایی دوست یا دشمن که توانایی تشخیص نوع هواپیمای در حال پرواز، اعم از خودی یا غیرخودی و جنگی یا غیر جنگی را دارد؛ مجهزند و اینکه هواپیماهای جنگی، حین پرواز از رادار استفاده میکنند و از نوع رادار کنترل آتش هواپیما، میتوان جنگی یا غیرجنگی بودن هواپیما را تشخیص داد.
به گفته دریادار سرنوشت، پیام هشداری از سوی ناو آمریکایی اصلاً وجود نداشته و در صورت وجود، برجهای مراقبت اطراف نیز آن را دریافت میکردند.
آنچه امریکا از آن به عنوان «حقوق بشر» نام میبرد بسیار متفاوت با عملکرد کاخ سفید و متحدانش در سطح جهان است؛ حقوق انسانها برای واشنگتن ابزاری برای فشار علیه کشورهای مستقل در جهت تامین منافع آمریکا است، رفتاری که رهبر معظم انقلاب از آن به عنوان «حقوق بشر امریکایی» نام میبرند و در دیدار خانواده شهدای هفتم تیر میفرمایند: «خوب است هفتم تا دوازدهم تیر را هفتهی «حقوق بشر آمریکایی» اعلام بکنیم، واقعاً حقوق بشر آمریکایی در این چندروز در کشور ما یک چیز واضح و بارزی است.»
در تاریخ ۴۲ ساله پیروزی انقلاب اسلامی، جمهوری اسلامی ایران به عنوان یک کشور قدرتمند و مستقل همواره آماج حملات ضدبشری آمریکا قرار گرفته است و اکنون نیز دولت آمریکا با همدستی متحدانش با تروریسم اقتصادی و بستن مسیرهای ورود دارو و غذا به کشورمان در کوران همه گیری جهانی کرونا همچنان این جنایت را ادامه داد.
انتهای پیام