جامعه

جامعه امیدوار از هیچ به همه چیز می رسد/با «امان اللّه قرایی مقدم»، درباره امید و ردپای آن در جامعه


«امید»، کلیدواژه ای که داشتن یا نداشتن آن می تواند عزت و ذلّت کشورها را به دنبال داشته باشد. امید، کلمه نیست که فقط گفت و شنید یا نوشت و خواند؛ بیش از اینهاست. جامعه امیدوار پیشرفت را می سازد و سهم جامعه ناامید از آینده هیچ است.

گروه جامعه؛ نعیمه جاویدی: ما آدم های رسیده به ته خط خستگی از سالِ کهنه، خدا خدا می کنیم و هزار بار برنامه های زندگی مان را بالا و پایین تا با شرایط موجود با همان سختی هایی که امانمان را بریده و شاید هنوز توی زندگی هایمان هست با همین امکاناتی که  داریم، روزهایی خوب با حال خوب برای خود و اطرافیانمان رقم بزنیم. تلخی های سال قبل را مثل ابزاری در دست، تجربه راه سال جدید می کنیم و شیرینی هایش را آذوقه راه تا هروقت کم آوردیم و خسته شدیم، خاطره اش را مرور کنیم و دوباره جان بگیریم برای ادامه دادن. اسم این کاری که ما انجامش می دهیم «امیدواری» است. ما باور داریم روزهای آینده می تواند و شاید حتی باید بهتر از امروز باشد، پس برایش تلاش می کنیم.

هریک از ما اما فقط یک نفر از این جامعه بزرگ هستیم، «امیدواری اجتماعی»، «جامعه امیدوار» چه تعاریف و شرایطی دارد؟ سرنوشت جامعه ناامید به کجا ختم می شود و برای تقویت و در صورت لزوم، ترمیم «امید» و «اعتماد» اجتماعی، مسئولان چه راهی پیش رو دارند؟ اینها مجموع پرسش هایی است که از «امان الله قرایی مقدم»؛ یکی از جامعه شناسان بنام کشور پرسیده ایم و پاسخ هایش خواندنی است.

***ما روزهای سختی را پشت سر گذاشته ایم؛ جنگ، سیل، زلزله، حوادثی مثل سانچی و پلاسکو، تورم عجیب و غریب به دنبال نوسانات کم سابقه ارزی و به عبارت روشن تر به دنبال جنگ تمام عیار اقتصادی. روزهایی که امانمان از شنیدن خبرهای بد، بریده شد و مثل تشنه ای در بیابان، دنبال خبرهای خوشی می گشتیم تا کمی حال خوب پیدا کنیم برای تاب آوری و ادامه دادن. بعد هم که کرونا آمد و دلهره هایش… خلاصه، روزهای سختی گذشت اما به امید آینده بهتر. اگر این امید نبود، چه می شد؟

امید، نیروی «محرکه» و «مولّد» جامعه است اگر در جامعه ای نباشد آن اجتماع به آینده خوش بین نیست پس برای بهتر شدن هم کاری انجام نمی دهد در رکود، یکنواختی مزمن و عقب گرد سیر می کند. سرانجام خوبی هم نخواهد داشت. انسان به امید زنده است ناامیدی انواع «آسیب»، «وخامت» و «نابسامانی» اجتماعی را به دنبال دارد. جلوگیری از «رشد» و «توسعه» سیاسی، فرهنگی، اجتماعی و… از پیامدهای منفی ناامیدی است. جامعه ناامید به دلیل فقدان روحیه امیدواری، جامعه ای بی تفاوت و بدبین است. آمارِ ازدواج، موالید و اتفاقات خوب در این جامعه کاهش پیدا می‌ کند اما سیرِ اتفاقات بد، صعودی می شود و به اصطلاح عامیانه، دیگر بدتر از این نمی شود…

**رهبری در یکی از سخنرانی هایشان جمله ای با این محتوا داشتند که: «برای یک ملت بدترین حادثه این است که امید به آینده اش را از دست بدهد.» شما هم به عنوان یک جامعه شناس می گویید که بدتر از ناامیدی، نمی شود و نداریم. چرا امیدواری یا فقدان آن انقدر مهم است؟

متاسفانه یکی از شناخته شده ترین چهره های ناامیدی برای مردم تمامِ جهان،  پدیده خودکشی است. پیام این اتفاق چیست؟ اینکه یک نفر روی این کره خاکی طاقتش تمام شده و هیچ امید بهبود و انگیزه ای به فردای خودش ندارد. به زعم خود به انتهای خط زندگی و انزوای مطلق رسیده است. حالا من طبق نظریه های جامعه شناسی به شما می گویم که ناامیدی جامعه به مراتب بدتر از پدیده تلخ خودکشی است. مکتب جامعه شناسی «کلاسیک» می گوید که در برابر ناامیدی جمعی و اجتماعی، پدیده خودکشی با وجود تلخی و اهمیتی که دارد، بسیار کوچک است. زمانی که یک جامعه دلمرده شود و روحیه خود؛ امیدواری و انگیزه برای پیشرفت را از دست بدهد و آینده ای برای خود متصور نباشد در واقع انگار این اتفاق در ابعاد بزرگ تر و بیشتری برای همه رخ داده باشد.

***یعنی شما جامعه ناامید را یک جامعه دلمرده و ناتوان می دانید…

بله و البته بیشتر از آن. این یک مسئله عمیق و استراتژیک است. بارها دیده و ثابت شده که کشورهای متجاوز در طول تاریخ دیرین و معاصر قبل از وارد کردن پیاده نظام و نیروهای نظامی خود به کشور و سرزمین موردنظر با لشکری از سیاهنمایی، دروغ، افترا، شبهه، شایعه و گسترش جوّ ناامیدی، روحیه امید به آینده و دفاع کردن را از آن ملّت گرفته اند. نتیجه امید فقط توسعه و پیشرفت نیست، اقتدار هم به دنبال دارد. آینده هیچ وقت از آنِ کشور و جوامع ناامید نبوده و نیست.

ناامیدی فقط عواقب روحی و فرهنگی ندارد. عواقب اقتصادی و هویتی هم دارد. در جامعه ناامید تولید کاهش پیدا می ‌کند پس، واردات بیشتر از صادرات می شود. شأن روحیه جمعی مردم کشور از مولّد و مقتدر بودن به مصرف کنندگی تنزّل پیدا می کند. این امید به آینده است که باعث بهبود، پیشرفت و بازده اقتصادی و همه جانبه می شود. جامعه ای که در آن مولفه مهمی مانند امیدواری نباشد «شوق حرکت» و «بالندگی» ندارد. «پویا» نیست، «ایستا» و راکد است. افراد کار نمی ‌کنند از زیر کار در می‌ روند. منتظرند دیگران کار کنند و ثمره اش را آنها ببرند. ساعات اداری و خدمت، مفید نیست و به بطالت می رود. احساس مسئولیت مردم نسبت به جامعه از بین می‌ رود.

***این جور که از صحبت های شما بر می آید، عزم و همبستگی ملّی هم تحت تاثیر قرار می گیرد…

متاسفانه بله. این موضوع چنان مهم است که در جامعه شناسی اصلاً نام و عنوانی برای خود دارد؛ همسبتگی «مکانیکال» که منفی و همبستگی «ارگانیک» که مثبت و مطلوب است. در واقع همبستگی مکانیکال که مدل همبستگی جامعه ناامید است در نقطه مقابل همبستگی ارگانیک قرار دارد. در جامعه امیدوار و مدل همبستگی ارگانیسمی شما می ‌بینید که هر فرد خودش را مسئول جامعه می‌ بیند. از امکانات جامعه استفاده مفید و مجاز می کند بدون آنکه به اموال عمومی آسیب برساند. اگر جایی زباله ای روی زمین بیفتد آن را برمی ‌دارد و در سطل زباله می اندازد حتی اگر مال او نباشد. اگر ببیند کسی به اموال عمومی آسیب می ‌زند حتماً تذکر می ‌دهد یا با مراکز مربوطه تماس می گیرد و گزارش می دهد. در واقع در جامعه امیدوار پدیده «وندال» یا تخریب اموال عمومی به شدت کمرنگ می شود. جامعه «باامید» از هیچ برای خودش همه چیز می سازد و جامعه «ناامید» همه سرمایه های خودش را هم متاسفانه هیچ می بیند!

***به نکته قابل تأملی اشاره کردید؛ رسیدن به همه چیز با امیدواری و هیچ شدن همه چیز با ناامیدی. مثال و مصداقی اگر قرار باشد برای این مسئله مطرح شود چه خواهد بود؟

اگر بخواهیم نمونه جامعه ارگانیسمی را مثال بزنیم «ژاپن» نمونه خوبی است. ژاپن منابع طبیعی، معدنی یا اراضی وسیعی ندارد، کشوری کوچک است با تراکم جمعیتی بالا که از پیشرفته ترین کشورهای جهان بشمار می رود. با این حال برخی کشورهای دیگر را در قاره آسیا و آفریقا سراغ داریم که با وجود منابع غنی طبیعی، معادن، اراضی حاصلخیز و سرمایه های ملّی، متاسفانه توسعه نیافته و مصرف کننده باقی مانده اند و انگار که هیچ چیز ندارند. این همان کاری است که داشتن یا نداشتن امید با یک جامعه می کند. جامعه امیدوار جامعه ای است که بالاخره چرخه اقتصادی صحیحی پیدا می‌ کند. ممکن است معایب، نقایص و کمبودهایی در زمینه های مختلف وجود داشته باشد اما همین امید و انگیزه حرکت و مولد بودن کمک می‌ کند تا آن مشکلات حل شود.

***چه عواملی سبب می شود معنای امید در ذهن مردم در حد «شعار» بماند و به «الگو» و «منش اجتماعی» تبدیل نشود، به عبارت ساده تر به ناامیدی در آن جامعه دامن بزند؟

عوامل مختلفی وجود دارد اما یکی از دلایل مهم که باعث می‌ شود مردم نسبت به کلمه امید حسی شعاری داشته باشند و نگاهی عمیق و باورپذیر نداشته باشد این است که با وعده های توخالی یا صحبت های بدون عمل یا صحبت های توأم با عمل های بدون نتیجه مثبت روبرو شوند. به مرور مردم حس کنند عده ای با شعار امید، اقتصاد بهتر یا چه و چه… آمده‌اند سرِ کار اما کاری انجام نداده اند یا حتی متأسفانه بدتر! خلاف گفته ها و شعارهایشان عمل کرده اند. در چنین حالتی تنها عاملی که می ‌تواند مردم را دوباره به جامعه امیدوار کند، عمل گرا بودن مسئولان وقت است. به قول سعدی علیه الرحمه به عمل کار برآید به سخندانی نیست…

بگذارید مثال واقعی از جامعه خودمان بزنم. ضرب الاجلی 20روزه برای آزادسازی و رفع تصرف حریم 60 متری دریاهای شمال و جنوب کشور برای حفظ منابع طبیعی و رفاه حال مردم اعلام شد، این وعده عملی و نظارت شد. مردم در جریان آن قرار گرفتند. مهمتر از همه آن هایی که به حریم سواحل می روند به چشم خود این آزادسازی را می بینند و می چشند. این مردم اگر فردا وعده دیگری هم مطرح شود، امیدوارند و باورش می کنند. امید برایشان، «باور» می شود نه شعار. برای تحقق وعده های بعدی خوشبین می شوند، صبور و همراه. پشت میزنشستن و دَم از امید زدن، امید و پیشرفت نمی آورد. صرف حضور میدانی کافی نیست، کار باید نتیجه داشته باشد مردم باید آن را لمس کنند مثل همین آزادسازی سواحل.

***سیل شبهه، شایعه و ضریب دادن به اتفاق های منفی توسط رسانه های خارجی چنان زیاد است که کارهای انجام شده از دید مردم دور یا کمرنگ می شود و حال بد، جای حال خوب را می گیرد و یأس جای انگیزه را. برای این موضوع که امید یک جامعه را هدف می گیرد و سیاهنمایی می کند در کنار اقدام مناسب رسانه ای در داخل کشور چه کارهای دیگری باید انجام داد؟

تداوم کار و لمس نتیجه خوب تلاش ها، محقق شدن وعده ها و مبارزه با تبعیض و فساد به نحوی که مردم ببینند و خودشان درکش  کنند، بهترین مقابله برای این سیاهنمایی هاست. یک مثال می زنم، در مسئله کرونا و بحث واکسن مردم حس می ‌کردند از تزریق واکسن جامانده اند و جانشان در خطر است حالا اگر فقط می‌ نشستیم از امید صحبت می ‌کردیم اما واکسن وارد نمی کردیم یا واکسن نمی ‌ساختیم نتیجه چه می شد؟ مردم امروز می بینید مراکز ثابت و سیّار تزریق واکسن در تمام نقاط کشور وجود دارد. جمعیت زیادی از کشور واکسینه شده اند و اگر واکسینه نشده ای هست، خودش مراجعه نکرده. حالا آن رسانه ها نمی توانند در این زمینه ادعای کذب کنند.

***یعنی ناچار به عقب نشینی شده اند؟

 بله! همین را می خواستم بگویم. رسانه های مغرضی که قبلاً از همین مسئله واکسن برای تزریق روحیه ترس و ناامیدی استفاده می کردند حالا دستاویزی ندارند و اگر بخواهند روی همین مسئله مانور بدهند کسی اعتنا نمی کند. بنابراین در این حوزه عقب نشینی می کنند و می روند سراغ یک حوزه دیگر. یک کارِ دیگر ما این است که رصد کنیم، ببینیم دشمن در این سال ها بیشتر از چه قسمت هایی برای آسیب یا اتهام به ما وارده شده، بهترین عملکردمان را در همان قسمت ها داشته باشیم. دستاویزی دست دشمن ندهیم. این بهترین شیوه ای است که امید یک جامعه را در برابر چنین مسائلی بیمه می کند. جان کلام اینکه امید، فرزند تبدیل حرف به عمل و رسیدن به نتیجه مطلوب است.اگر از من بپرسند بهترین فرزند امید چیست؟ می گویم تولیدملّی، رشد اقتصادی، خودباوری و خودکفایی.

***شما جایی گفتید که تاریخِ امید، تاریخ پیروزی یک ملّت و تاریخِ ناامیدی، تاریخ شکست است…

یک شاخه جالب و جذاب از جامعه شناسی که به نظرم مسئولان و مردم باید دقیق آن را دنبال کنند، جامعه شناسی تاریخی است که روایت همین شکست و پیروزی هاست. امید، «فرهنگ ساز» و «تاریخ ساز» است. در ادوار مختلف تاریخ دیرین ما هر جا شکست خوردیم جایی بوده که مردم گمان بردند از بیگانه خیر خواهند دید. به حکومت بی اعتماد، ناامید و بدتر از همه بدبین شدند. در تاریخ معاصر اما همین دفاع مقدس دیدیم که امید مردم به انقلابی که یک سال از عمرش می گذشت، چنان بود که 8 سال جنگ سخت را هم پذیرفتند. مقابل صدام که تمام قدرت های جهان با دادن سلاح حمایتش می کردند، ایستادند و ذره ای از این خاک از دست نرفت. دیدیم که پیرزنی از روستایی دورافتاده هر آنچه در توان داشت برای کمک به رزمنده ها می فرستاد. دیدیم غصه مادری که سه پسرش در جنگ شهید شدند این بود که دیگر پسری برای اعزام به جبهه و دفاع از حق ندارد… ما این ها را با گوشت، پوست و استخوان چشیده ایم. امید به آینده و اعتماد مردم به یک حکومت است که به آن «اقتدار مشروع» می بخشد. 

***برای سرعت بخشیدن به تقویت امید به آینده در جامعه مان چه پیشنهادی به مسئولان دارید؟

امروز باید در جنگ با مفاسد اقتصادی، انحصارگرایی، رانت خواری، تبعیض و مبارزه با موانع عدالت اجتماعی پیروز شد. نگذاریم روحیه، باور و امید مردم از این ناحیه آسیب ببیند. همین حرکتی که برای بازگشایی و برگرداندن کارخانه های ملّی و نامداری مانند ارج، رشت الکتریک و… انجام می شود باید تداوم داشته باشد و نظارت شود. عزم قوه قضاییه برای مبارزه با مفاسد اقتصادی و برگرداندن اموال و دارایی ها به بیت المال راسخ باشد. روی مسئله تولید ملّی باید حسابی برنامه ریزی کرد. اشتغال و تولید ملّی مسئله مهمی برای خودکفایی و خودباوری است. همین که گفته شد از صدور مجوزهای کسب و کار و کارآفرینی مانع زدایی می شود و سرعت می گیرد، خوب و لازم است. در ادامه  نیاز به حمایت و نظارت بیشتری وجود دارد.

***تولید ملّی مسئله ای است که دائم برای امیدآفرینی به آن تأکید می شود. اگر بخواهیم صادق باشیم اما چنان که باید جای خود را پیدا نکرده. بعضی مسئولان معتقدند مردم باید حمایت کنند و مردم هم از قیمت و گاه کیفیت رضایت کافی ندارند. شما موانع را در چه می دانید؟

تولید ملّی چگونه باید بالا برود؟ باید تفکر نخبه ایرانی بیاید پای کار. کسی که اینجا زندگی کرده، می داند مردم دقیقاً چه انتظاری از فلان وسیله یا خدمت دارند؟ بومی و خلاق پیش می رود. وقتی تولیدکننده و نخبه ببیند آنچه که می ‌تواند با همت، هوش و دانش خود تولید کند با هزینه‌ بیشتر و کیفیت کمتر از کشورهای دیگر وارد می‌ شود یا به عناوین و بهانه های مختلف به او اجازه شکوفایی و خلاقیت داده نمی ‌شود، دلسرد می شود. وقتی ببیند نظر، دانش و تخصص او محترم شمرده می شود با جان و دل کار می کند. باید بدانیم چه عواملی در امیدواری و ناامیدی نخبگان در بحث تولید و توسعه موثر است؟ این قدمی مهم و راهگشا خواهد بود.

جامعه ‌شناسان بزرگ و بنامی معتقدند ارزشمندترین سرمایه جامعه، نیروی انسانی است. ثروت ملّی مانند گاز، نفت و غیره در مرحله بعد قرار دارند. هیچ چیز برای مردم بهتر از این نمی تواند امید را معنی کند که چراغ های تالار شیشه ای بورس، سبز باشد. کسی با سرمایه اندک و حمایت دولت بتواند بدون بروکراسی آزاردهنده وام کسب و کار بگیرد و در رشته موردعلاقه اش کارآفرینی کند. مردم اگر ببینند ماشین لباسشویی یا هر وسیله دیگری که می خواهند، بخرند نمونه باکیفیت داخلی و قیمت مناسب دارد، حمایت می کنند. نمی توان کالای بی کیفیت و گران تولید کرد و از مردم توقع داشت، بخرند. تولید کننده هم باید بسته های حمایتی و تسهیلات دریافت کند و در برابر دریافت آن به کنترل قیمت و کیفیت خود را متعهد بداند. جامعه ای که یاد بگیرد نیازهایش را خودش رفع کند، به سادگی ناامید نمی شود.

/انتهای پیام

 


خبرگزاری فارس

آگهی
دکمه بازگشت به بالا