ورزش

حسین‌زاده: ویزایم در نیامد تا لالیگا نروم

هر چه به‌دست بیاورم مال خانواده من است

جوان اول استقلال یکی از بهترین سال‌های فوتبالی خود را پشت سر می‌گذارد و خیلی زود توانست تبدیل به یک ستاره شود.

به گزارش “ورزش سه”، روزی که امیرحسین حسین زاده از سایپا راهی استقلال شد کمتر کسی فکرش را می کرد خیلی زود به مهره ای تاثیر گذار تبدیل شود اما این بازیکن سیر صعودی را زود طی کرد و حتی به تیم ملی بزرگسال نیز راه پیدا کرد. 
امیرحسین در این مدت صحبت های فوتبالی زیادی انجام داده برای همین ما تصمیم گرفتیم سوالاتی غیر فوتبالی از او بپرسیم تا با علایق هافبک جوان استقلال بیشتر آشنا شوید.

این گفت و گو را در زیر بخوانید:

* با چه هدفی به سراغ فوتبال آمدی و آیا از همان اول علاقه مندی ات به فوتبال بود؟ 
من علاقه شدیدی به فوتبال داشتم و از ۵ سالگی بازی میکردم. البته آن زمان به این فکر نمیکردم بعدا چه اتفاقی می افتد. قدم به قدم پیش می رفتم و به آینده فکر میکردم و فقط به خاطر میل باطنی ام به فوتبال این کار را میکردم ولی بعد ها که کمی حرفه ای تر شدم تصمیم گرفتم جزو بهترین ها باشم و در هرجا که هستم بهترین خودم باشم.

* بچه که بودی طرفدار کدام بازیکن بودی و دوست داشتی شبیه به آن بشوی؟ 
بیشتر بازی رونالدینیو و مسی را دوست داشتم و دنبال میکردم.

*چند خواهر و برادر داری؟ 
من در خانواده شلوغی هستم. ۴ برادر هستیم و یک خواهر دارم. یکی از برادرهایم از من کوچکتر و دوتای دیگر بزرگتر هستند. خواهرم از من بزرگتر و متاهل است و کلاً خانواده شلوغی هستیم.

*فردی که در زندگی بیشتر برایش تلاش می‌کنی و موفقیت هایت در فوتبال را به او تقدیم میکنیم چه کسی است؟ 
هر اتفاقی بیفتد به خانوادم تقدیم می کنم. تمام اعضای خانواده ام خیلی پشتم بودند و زحمت کشیدند و هرچه که به دست بیاورم برای آن ها است.

*موقعی که در رده نوجوانان بودی قرار بود در اسپانیا بازی کنی چه اتفاقی افتاد که این موضوع انجام نشد؟ 
وقتی از تیم ملی نوجوانان برگشتم یک پیشنهاد از اسپانیا برایم آمد. همه چیز رسمی بود به من گفته بودند در ماه ۲۵ هزارتا حقوق می گیری و من هم امضا کردم و حتی خود باشگاه کوردوبا هم توئیت زد که به آن تیم پیوستم ولی ویزایم برگشت خورد.

*اولین درآمد قابل توجهت را صرف چه چیزی کردی؟ 
سعی می کنم هر چقدر پول در آوردم برای رفاه خانواده ام سرمایه گذاری کنم. میتواند ملک، ماشین یا هر چیزی باشد ولی زیاد از بیزینس خوشم نمی آید و فکرش نیستم.

*زمانی که رباط صلیبی پاره کردی  این بزرگ‌ترین نا امیدی زندگی ات بوده یا با مشکلات دیگری هم دست به گریبان بودی؟ فاصله بین ناامیدی و امیدواری در مصدومیت های شدید چقدر است؟
موقعی که رباط دادم اصلا ناامید نشدم و دقیقا خودم را در شش هفت ماه بعد تصور می کردم که برگشته ام و همه چیز برایم خوب است. به این فکر نمیکردم که چرا این اتفاق افتاد. درست است سخت بود انشاالله برای دشمن آدم هم پیش نیاید ولی من در آن زمان به آینده بهترم فکر میکردم و هیچ وقت ناامید نشدم.

*در عکس هایی که با پیراهن تیم ملی از تو منتشر شد عضله های قدرتمندت کاملا واضح بود تمرین بدنسازی خاصی انجام می دهی؟ 
واقعیتش زیاد اینگونه نیست که برای بدنم تمرین اختصاصی داشته باشم. همیشه سعی می کنم نیم ساعت زودتر سر تمرین حاضر شوم و وزنه بزنم. بعضی اوقات انجام می دهم بعضی اوقات نه.

*چه سقفی برای خودت قائل هستی و فکر می کنی تا کجا این فرصت برایت وجود دارد که بدرخشی؟
فکر های بزرگی در سر دارم ولی باید قدم به قدم جلو رفته و نمی‌توان صد پله را با هم طی کرد. تمام سعیم را می کنم و به جایی که می خواهم برسم.

*میزان تحصیلات تو چقدر است؟
من در حال حاضر محصلم.

*به چه ورزش دیگری علاقه داری؟
فوتبال که حرفه اصلی و عشق من است ولی به جز آن  به پینگ پنگ و والیبال هم علاقه مندم.

*بهترین کتابی که خوانده ای؟ 
متاسفانه من زیاد اهل کتاب نیستم ولی همیشه مطالب انگیزشی و متن های خوب را میخوانم و سعی می کنم از آنها استفاده کنم.

* بهترین دوست ورزشی و غیر ورزشی؟ 
من کلا چند تا رفیق صمیمی دارم که هم رفیق فوتبالی من و  هم غیر فوتبالی حساب می شوند. طاها شریعتی، مهیار جباری و میلاد کمیزی

*در استقلال و تیم ملی با چه کسانی هم اتاقی بودی؟ 
در استقلال هم اتاقی های مختلفی داشتم و در تیم ملی با اللهیار هم اتاق بودم.

*بهترین روز زندگی ات؟ 
حس می کنم بهترین روز زندگی ام تا الان روز قهرمانی استقلال بوده. حس فوق العاده ای بود و نمی توان توصیفش کرد.

گفت‌وگو از سارا طاووسی

منبع ورزش سه

آگهی
دکمه بازگشت به بالا