سینمای ایران و جهان

فرایند پول‌سازی در سینما شفاف شود/نبرد هنرمند مقاومت با نظام سلطه

در برنامه «هفت» مطرح شد؛

برنامه «هفت» به میزبانی بهروز افخمی، ساعت ۲۳ جمعه ۴ خرداد روی آنتن شبکه نمایش رفت و فیلم «آسمان غرب» و سینمای مقاومت مورد نقد و بررسی قرار گرفت.

به گزارش خبرنگار مهر، در ابتدای قسمت جدید برنامه تلویزیونی «هفت»، بهروز افخمی ضمن تسلیت شهادت سیدابراهیم رئیسی رئیس جمهوری ایران و همراهانش به همه خانواده‌ها و ملت ایران بیان کرد: مرحبا به مردمی که با حضور چند میلیون نفری خود در مراسم تشییع رییس جمهور، چیزی را به دشمنان یادآوری کردند که در وداع حاج قاسم هم یادآوری کرده بودند. هرچند دشمنان دوست دارند چشم خود را ببندند و وانمود کنند دنیا طور دیگری است؛ اما در حقیقت دنیا طوری پیش‌ می‌رود که خدا می‌خواهد. این اتفاق اگر تصادف باشد یا ترور؛ حکمت خدا بوده است که آن‌ها اینگونه پهلوان‌وار از دنیا بروند.

این مجری ادامه داد: امیدوارم هرچه زودتر دولت جدید سرکار آمده و آینده مردم معلوم شود. آینده مردم با حادثه رخ‌داده هم بهتر از گذشته خواهد شد و هیچ شکست و ضعفی در کار نخواهد بود.

در ادامه رضا صدیق تحلیلگر فرهنگ و منتقد سینما ضمن تسلیت آیت‌الله رئیسی و همراهانش، عنوان کرد: از بعد اختراع دوربین تا امروز تصویر ۲ قوم را دیده‌ایم که بر جنازه خندیده‌اند؛ نازی‌ها و داعشی‌ها. متاسفانه اکنون معدود جانوارانی در ساحت سیاسی غرب به وجود آمده‌اند که هیچ تفاوتی با سکولاریسم تکفیری ندارند. حضور و خواست دلی مردم کف خیابان نشان داد که این افراد چقدر پست‌اند و می‌شود با مال حرام انسانیت را از دست داد. ما آدم‌هایی که برای خدا کار می‌کنند و رفتن‌شان باعث اتحاد می‌شود از حاج قاسم تا ابراهیم رئیسی‌ را دیدیم.

امیر قادری ضمن تسلیت درگذشت هشتمین رئیس جمهور انقلاب اسلامی یادآور شد: با توجه به میزان منافع گروه‌های مختلف مردم، تشیع جنازه بسیار پرتعداد بود. من امیدوارم ایران به سمتی برود که این شکاف‌ها کمتر شود. در این مسیر فیلمی مانند «آسمان غرب» و شعارهای آن چاره‌ساز نخواهد بود. اگر این محصولات ارگانی که بدون فکر و استراژی ساخته می‌شوند، این فاصله‌ها را بیشتر نکنند، کمتر نیز نخواهند کرد.

رضا صدیق درباره فیلم سینمایی «آسمان غرب» گفت: این فیلم بین طیف فیلم‌های دفاع مقدس ارزش‌گذاری نازلی دارد؛ به این دلیل که «آسمان غرب» قدرت ساخت قهرمان ندارد. این فیلم با تکیه بر کلیشه‌های مرسوم فیلم‌های قهرمانی پیش از خود ساخته شده است. این‌ طیف فیلم‌ها قهرمانانی را نشان می‌دهند که به خاطر مردم در برابر قدرت می‌ایستند؛ این اتفاق بدیع و تازه‌ای در شخصیت‌پردازی قهرمان نیست.

این منتقد اظهار کرد: نکته دوم در «آسمان غرب» انتخاب بد میلاد کی‌مرام در نقش «شهید علی‌اکبر شیرودی» است. میلاد کی‌مرام همواره در تمام تقش‌ها تیپ مشتی را داشته است؛ میلاد کی‌مرام به دلیل نابلدی‌اش در بازیگری برای این نقش انتخاب بسیار بدی بود. به عنوان مثال بابک حمیدیان در «غریب» توانست تا حدی از پس کلیشه‌ها بربیاید چون توان ادای لحن و بازآفرینی شخصیت را داشت.

صدیق بیان کرد: توجه‌ فیلم به گیشه چیز بدی نیست اما اگر تمام هدف فیلمی گیشه باشد، اتمسفر فیلم عوض می‌شود. زمانی که پول همه اسلوب ساختار فیلم می‌شود، به فیلم صدمه زده و باعث می‌شود که فیلم کارکرد خود را از دست بدهد و نتواند کاری را که باید رقم بزند. ما طرفدار شفافیت اقتصاد در سینمای ایران هستیم. فرآیند پول‌سازی باید در سینما مشخص شود.

در ادامه امیر قادری بیان کرد: رضا صدیق به نکته‌هایی اشاره می‌کند که مفاهیم درستی‌اند اما به شکل نادرستی در تاریخ صنعت سینمای ایران استفاده شده‌اند. مفاهیمی مانند قهرمان، گیشه، ستاره و پول. این‌ها هیچکدام شکل طبیعی خود را در «آسمان غرب» ندارند. قهرمان‌سازی به این سادگی نیست. دعوا در سینمای ایران سر این بوده که وجود قهرمان خوب است یا بد. دعوا نباید سر وجود قهرمان در فیلم باشد، دعوا باید سر این باشد که ما چرا نمی‌توانیم قهرمان بسازیم.

این منتقد ادامه داد: اتفاقا پول باید در سینما باشد اما اینکه چطوری پول وارد سینما می‌شود سوال است. ستاره که نباید از اتاق مدیران وارد فیلم‌ها شود. نکته‌ای که وجود دارد این است که بازیگر باید از طریق فرآیند مخاطب ساخته شود.

قادری عنوان کرد: من تا به حال توفیق ملاقات کارگردان «آسمان غرب» را نداشته‌ام اما می‌دانم که محمد عسگری دستیار مجید مجیدی و رضا میرکریمی بوده است؛ ۲ سال قبل در جشنواره فجر فیلمی به نام «اتاقک گلی» ساخته شد که با وجود تعریف‌ها، فیلم قابل قبولی برای من نبود. زمانی که «اتاقک گلی» تایید شد، نتیجه این می‌شود که یک پروژه گران‌تر و گسترده‌تر به آن کارگردان تعلق می‌گیرد و به یکی از کم‌فروش‌ترین‌ فیلم‌های اکران تبدیل می‌شود؛ آن هم برای فیلمی که هدفش دیده‌شدن و فروش زیاد است. مشکل سینمای ایران این است که گاهی وقت‌ها شلوغ‌کاری جای کارگردان را می‌گیرد.

وی تاکید کرد: میزانسن این فیلم کاملا شبیه «تنگه ابوقریب» است. برای چنین میزانسنی باید بازیگر قابل قبولی انتخاب شود. دیالوگ‌های فیلم به بازیگران نمی‌نشیند. این همان فیلمسازی تزریفی و زروکی است که به نتیجه نمی‌رسد.

امیر قادری ضمن یادآوری این موضوع که سه فیلم «مجنون»، «غریب» و «موقعیت مهدی» بهترین فیلم‌های دوره سینمای دفاع مقدس در این ۴۰ سال هستند، بیان کرد: فیلم جنگی خوب فیلمی است که می‌گوید جنگ چقدر بد است اما در یک لحظاتی باید جنگید. در واقع به جای دوگانه که جنگ خوب یا بد است، مخاطب را وارد موقعیت پیچیده‌تری می‌کند. کارگردان و بازیگر باید از طریق ارتباط با مردم کشور خودش در طول سالیان ساخته شود، آن وقت می‌تواند با افتخار و ابتکار درباره قهرمانش فیلم بسازد؛ نمی‌توان این مسیر را برعکس طی کرد. ما تعدادی فیلمساز داریم که از مملکت باج می‌گیرند که اگر بودجه کافی به دست‌شان نرسد، موضع‌شان را عوض می‌کنند.

امیررضا صدیق بیان کرد: «آسمان غرب» با عنوان پرتره شهید شیرودی ساخته شده در حالی که پرتره این نیست. اینکه یک تکه‌ از زندگی کسی روایت شود و از شخصیت عبور کند، اصلا پرتره نیست. آفت فیلم‌هایی از این دست این است که می‌خواهند کل زندگی فرد را در آن بازه نشان دهند. شرط این کار انتخاب نقطه درست زندگی فرد و سپس گنجاندن تمام بعدهای شخصیت فرد در پرتره است.

صدیق اظهار کرد: «آسمان غرب» فیلم بدی است. اتفاقا راه نجات سینمای ایران ساخت قهرمان واقعی است که مردم بتوانند روحیه سلحشوری را به واسطه او زنده کنند.

این منتقد در ادامه گفت: ما فیلم‌های خوبی در زمینه دفاع مقدس داریم اما متاسفانه یک فیلم با روایتی درست از این مقاومت ۲۰ سال اخیر در منطقه نداریم. سوال من این است که چرا ما امسال ۵ تا ۶ فیلم دفاع مقدسی داریم اما یک فیلم در مورد وضعیت حال‌مان ساخته نمی‌شود؟ ما انتظار نداریم که سینمای محور مقاومت تا این حد با دست لرزان عمل کند.

بهروز افخمی درباره فیلم سینمایی «آسمان غرب» بیان کرد: انتخاب میلاد کی‌مرام تاثیر بدی در فیلم داشت و علت اصلی‌اش هم تفاوت سنی میلاد کی‌مرام با شخصیت شهید شیرودی است. شهید شیرودی در زمان شهادتش ۲۶ سال سن داشت. این فیلم به قبل شهادت او برمی‌گردد؛ در حالی که کی‌مرام ۳۸ ساله این نقش را بازی می‌کند.

افخمی ادامه داد: ما اغلب در فیلم‌های دفاع مقدس و جنگی با افراد پیری روبه‌رو هستیم که نقش جوان‌ها را بازی می‌کنند. تفاوت سنی ۲۵ تا ۴۰ سال بسیار تعیین کننده است. این در حالی است که شور و حال افراد جوانی که بتوانند تاریخ را عوض کنند، جزو نکات اصلی جنگ ایران و عراق بود. این شور جوانی در فیلم‌های ما ناپدید است و از بدترین موارد همین «آسمان غرب» است.

در ادامه پرونده ویژه با موضوع سینمای مقاومت و با حضور محمد عسگری و امیرعباس ربیعی برپا شد.

محمد عسگری ضمن تسلیت حادثه شهادت رییس جمهوری و همراهانش به مردم و خانواده‌های داغدار، درباره انتخاب بازیگران سن بالا در نقش جوان فیلم‌های دفاع مقدسی اظهار کرد: اگر ۱۰ مشکل در ساخت فیلم‌های دفاع مقدسی وجود داشته باشد، انتخاب بازیگر از نظر من آخرین مشکل است.

این کارگردان در ادامه عنوان کرد: با توجه به اینکه ۸ سال تاریخ این کشور با جنگ گره خورده است، تولیدات انبوهی از فیلم و سریال در این زمینه داریم؛ در واقع بالغ بر ۴۰۰ فیلم و سریال دفاع مقدسی تا به حال ساخته شده است. این انبوه منجر به تولیدات بی‌کیفتی شد که دلزدگی مخاطب را به همراه داشت و همین باعث شد که مخاطب نسبت به سوژه‌ای که مضمونش دفاع مقدس است، گارد بگیرد. علاوه بر این ما با کمبود سوژه‌ای که دراماتیک باشد، مواجه هستیم.

عسگری بیان کرد: در «آسمان غرب» با فیلترهایی از بخش سینمایی ارتش مواجه شدیم و آنقدر کارشناسان حوزه فیلمنامه ارتش اعمال نفوذ کردند که من بین ساختن و نساختن فیلم دودل بودم. این‌ها دخالت مستقیمی است که نمی‌دانم از ترس می‌آید یا عدم سواد سینمایی. اما من فیلمساز اگر یک‌بار دیگر اسم ارتش در فیلمی بیاید، قطعا سراغش نمی‌روم؛ هرچند که ارتش امکانات خوبی برای ساخت فیلم در اختیار من قرار داد.

امیرعباس ربیعی ضمن تسلیت سقوط بالگرد رئیس جمهور عنوان کرد: برای بررسی نرفتن هنرمندان به سراغ سینمای دفاع مقدس باید خود لفظ مقاومت را بررسی کرد. تعریف اصلی مقاومت در علوم سیاسی مقابله با سلطه است. هنرمندی که مساله مقاومت دارد، می‌خواهد تحت سلطه نباشد و ضداستعمار باشد؛ پس سینمایش آزادی و استقلال را دنبال می‌کند. اما هنرمندانی که پیگیر این ماجرا هستند برچسب سینمای وابسته به آن‌ها زده می‌شود، در حالی که این علیه وابستگی و سلطه است.

ربیعی ادامه داد: به عنوان مثال در سیستم مدرنیسم فرهنگی نظام پهلوی، جایی برای شکل‌گیری جریان سینمایی برای هنرمند مسلمان وجود نداشت. شاید تصور این باشد که بعد از انقلاب سینما دست کسانی می‌افتد که دغدغه مقاومت دارند درحالی که هنرمند سکولار آزادانه به جلو پیش می‌رود و اتفاقا من ازین رویکرد جمهوری اسلامی دفاع می‌کنم.

این کارگردان اظهار کرد: در حال حاضر کار به جایی رسیده است فیلمسازی که می‌خواهد در جبهه مقاومت فیلم بسازد، در این حلقه‌ها و کانون‌ها آن‌قدر با برخورد غیر منصفانه‌ای مواجه می‌شود که حتی کار به تحقیرشدن می‌رسد. افرادی مانند حاتمی‌کیا، درویش و ملاقلی‌پور ازین دست هستند.

وی افزود: مشکل اصلی اینجا است که ما می‌خواهیم سینمای ضدسلطه را در بدنه‌ای پیگیری کنیم که قدرت سلطه دارد و این یک بحث جدی است. می‌خواهم این را به کارگردانان بگویم که این برخوردها باعث نشود که شما درسینمای‌تان تردید کنید. کسی که سینمای مقاومت را می‌سازد، خودش نیاز دارد که آدم مقاومی در این سیستم باشد.

عسگری در ادامه یادآور شد: ما در خصوص تولید فیلم به کیفیتی رسیده‌ایم اما در پخش این کیفیت را نداریم. به عنوان مثال ارگانی که فیلم انقلابی ساختن جزو رسالتش است، در زمان تولید حضور دارد اما در زمان پخش فیلم وجود ندارد و برایش مهم نیست.

وی افزود: این جریان خودآگاه و ناخودآگاه نیازمند یک سیستم نظارتی است که معلوم شود چرا اینگونه با فیلم‌های دفاع مقدس برخورد می‌شود. شایان ذکر است که اگر فرمایشات رهبر در مورد «موقعیت مهدی» نبود، آن فیلم را هم می‌زدند.

امیرعباس ربیعی با یادآوری این نکته که خاطره جمعی نقش به‌سزایی در هویت ملی دارد، یادآور شد: شخصی مانند شهید آوینی در دوره جنگ تحمیلی «روایت فتح» را می‌ساخت که نقش قابل توجهی در خاطره جمعی ما دارد. اگر این برعکس بود و کسی جنگ را سیاه بازنمایی می‌کرد، الان شیرینی دفاع مقدس در خاطره جمعی ما وجود نداشت. این خاطره جمعی زمانی ساخته می‌شود که هنرمند بر اساس دغدغه‌اش مقاومت می‌کند و زاویه دیدش را می‌سازد.

این کارگردان ادامه داد: مدیران باید بدانند سینما نقش مهمی در خاطره جمعی دارد و بدانند که همین خاطرات جمعی است که هویت ملی را ایجاد می‌کند. اگر مدیری این را بداند فیلمی را می‌سازد که به دست مخاطب برسد. این در حالی است که اولویت مدیران رساندن فیلم به جشنواره و کسب سیمرغ شده است. در واقع زمانی که جشنواره تمام می‌شود فیلم برای مدیران هم تمام می‌شود. جشنواره به رقابت بچه‌گانه بین نهادها بدل شده است. حوزه پخش هم جزو نظام سلطه‌ است که نمی‌خواهند فیلم‌ها دیده شوند.

وی افزود: اتفاق بعد از ۷ اکتبر کار خدا بود که تشت رسوایی نظام لیبرال دموکراسی از آن بام دفاع حقوق بشر افتاد و نهضت‌های مردمی مقاومت تا قلب آمریکا و اروپا شکل گرفت. ما در گفتمان و فرهنگ اشغال‌گری صهیونیست‌ها دچار نهضت فراگیر مردمی شده‌ایم. اینجا است که نقش سینما مهم می‌شود. سینما می‌تواند این نهضت‌های مقاومت مردمی را به خاطره جمعی تبدیل و هویت‌سازی کند. ما اگر این کار را نکنیم نظام صهیونیست با تحریف اینکار را می‌کند و این نهضت مقاومت را برای آیندگان یک نگاه ضدبشری جلوه می‌دهد. ۷ اکتبر باعث شد که مردم بپذیرند صهیونیست اشغالگر و حماس نیروی مردمی است. ما دچار نبرد هویت‌سازی بین مقاومت و نظام سلطه هستیم.

بهروز افخمی درباره سینمای دفاع مقدس یادآور شد: فیلمسازان ما با سپاه راحت‌تر فیلمسازی می‌کنند چرا که ارگان‌های مربوطه سپاه واقع‌بینانه‌تر عمل می‌کنند. بنابراین بهتر است بخش تصویب فیلمنامه نظارت ارتش به کلی متحول شود و کارشناسانی در این بخش استخدام شوند تا نظارت واقع‌بینانه‌تری داشته باشند. ارتش از روی ندانم‌کاری فیلم‌ها را خراب می‌کند. اما بنیاد فارابی با قصد و بی‌اعتقادی به سینمای مقاومت فیلم را از ریخت می‌اندازد چرا که اعتقادی به فیلم‌های انقلابی ندارد و به شکل پیچیده‌ای عمل می‌کند.

در بخش بعدی و در میز سینمای جهان سید امیررضا قادری و آرش خوشخو به نقد و بررسی «Asphalt city (۲۰۲۳)» پرداختند.

آرش خوشخو ضمن آرزوی صبر برای مردم ایران بیان کرد: ما چیزهایی در سینما می‌بینیم که هرگز فکرش را نمی‌کردیم فیلمی چنین سیاه و تلخ ساخته هالیوود باشد. سیاهی و تلخی «شهر آسفالت» غیرقابل تحمل بود. فیلم بدون رحم به کسی کارش را انجام می‌دهد و این نگاه مذهبی که کسی به سرنوشت اعتقاد ندارد در این فیلم موج می‌زد. نقطه عطف فیلم مواجه با این مساله است که نمی‌توانیم خودمان را رب‌النوع جامعه بدانیم.

خوشخو ادامه داد: در دنیای فیلم مفهومی به نام سکوت خدا وجود دارد، این فیلم با توجه به فضایش که همه راه‌ها به سیاهی‌ است همان تعبیر سکوت خدا است تا در انتها به رستگاری برسد. ما در فیلم‌های ایرانی هم «رگ خواب» و «بی‌پولی» را برای مثال داریم.

وی تاکید کرد: ما در مورد وضعیت پزشک‌ها بارها در مطبوعات می‌نویسیم و شاید عده‌ای هم به این موضوع اعتراض کنند اما این فیلم به خوبی این مساله فروپاشی پزشک و پرستار و بهیار را نشان می‌دهد.

سید امیررضا قادری ضمن تسلیت به مردم ایران و به ویژه مردم تبریز عنوان کرد: با وجود تکرار مرگ اما مرگ پدیده مهیبی است که به انسان احساس پوچی می‌دهد. تلخی «شهر آسفالت» برای من هم عجیب بود. اما ایده این نوع فیلمنامه همواره کارگردان را تشویق به فیلمسازی می‌کند، ما متاسفانه در سینمای خودمان کمتر شاهد اینگونه ایده ها هستیم.

قادری ادامه داد: در فضای جنسیتی حال حاضر این فیلم روحیه مردانه عجیبی داشت. اینکه یک فیلمساز دوربین را به سمت دنیای مردانه و سختی هایش می‌چرخاند جذاب است. این کهن تعبیری که اشک مرد نباید دیده شود؛ سبب می‌شود که درد مردها در ادبیات و سینما نادیده گرفته شود.

افخمی در پایان بیان کرد: گذشته از تصویر به هم ریخته آمریکا من فکر می‌کنم «شهر آسفالت» یک فیلم پهلوانی است. شیوه فیلمبرداری و دکوپاژ این فیلم برای من یادآور «راننده تاکسی» بود. این فیلم به موضوع پزشکی و پرستاری و فروپاشی روانی آن‌ها به خوبی پرداخته. درباره شغل‌هایی مانند اورژانس یا هلال‌احمر به راحتی می‌توان فیلم ساخت برای من جای تعجب دارد که چرا فیلمی ایرانی در اینباره تا کنون ساخته نشده است.

تیتراژ پایانی این قسمت برنامه از هفت به رسول ملاقلی‌پور تقدیم شد.

آگهی
دکمه بازگشت به بالا