فرهنگ

مرور خاطرات افسری که به ایران پناهنده شد/ادبیات ضدجنگ یا مقاومت؟

ناشر درمقدمه کتاب «هنگ ترسوها» نوشته است عراقی‌ها ادبیات ضدجنگ دارند، چون هم متجاوز بوده‌اند و هم مغلوب. چون هیچ هدف بزرگی را دنبال نمی کرده‎اند، برای همین نمی‌توانند ادبیات مقاوت بیافرینند.

خبرگزاری مهر _ گروه فرهنگ و اندیشه: کتاب «هنگ ترسوها» شامل خاطرات سروان فهمی ربیعی افسر عراقی دوران دفاع مقدس، توسط انتشارات سوره مهر منتشر شده است. مهدیه جاهد پژوهشگر حوزه کتاب در یادداشتی که در اختیار خبرگزاری مهر قرار داده، به این‌کتاب پرداخته و آن را معرفی و مرور کرده است.

مشروح متن این‌یادداشت در ادامه می‌آید:

جنگ همیشه بی‌رحم بوده. شما در هیچ روایتی از جنگ دلتان شاد نمی‌شود. جنگ سرد است و سخت. خونریز است و جانی. جدایی‌انداز است و آواره. جنگ روی ناخوشایند مرگ است. بوی فراق می‌دهد و رنگ درد دارد. حالا این میان اگر حرفی برای گفتن باشد قصه رشادت ها و دلیری هاست. داستان قهرمانان آن است. قهرمانانی که یا جانشان را بر دست گرفته و از ارزش یا مهمی دفاع کرده اند و یا جان‌های بسیاری را نجات داده اند. حالا این میان اگر کشوری به دست رهبری دیوانه قصد آشوب کند قطعا نمی تواند طرف قهرمان جنگ باشد.

صدام حسین کسی بود که شهوت قدرت نمایی او را تبدیل به رهبری جانی و خونخوار کرده بود. نژادپرستی و جنون قدرت نمایی و حمایت اربابان قدرت و جهان خوار از او متوهمی ساخته بود که می تواند به مرز های کشورمان دست درازی کند. اما زمانی که با جان فشانی های مردان سرزمینمان روبرو شد که با دست خالی و تنها با نثار جانشان اجازه تعدی هیچ بیگانه ای را نمی دهند، نمی توانست جز با وحشی‌گری و خشونت جنگ را پیش ببرد. نتیجه این‌گونه رهبری، پرورش ارتش خونخوار و ددمنش بعث بود که هشت‌سال از هیچ‌گونه جنایتی در حمله به ایران فروگذار نکردند.

روایت سروان فهمی الربیعی از جنگ در برابر ایران بازگویی همین جنایت هاست. او که فرمانده گروهان هنگ اول تیپ ۴۱۳ ارتش عراق بود خاطرات خود را از حضور در جبهه ها میگوید . از افسران سربازان و فرماندهان عراقی.

زمانی که این فرماندهان در مستی فرمان آتش میدهند و در میانه آتش و خون، ترس از مرگ آنان را وادار به فرار می کند. اما قوانین سخت گیرانه صدام بخاطر اطلاع از ترسو بودن افرادش باعث به کشتن دادن سربازان خودی و وحشی‌گری با اسرای ایرانی می شود. جنگی که آغازش به نام عشق به وطن است اما دلیلش وعده پول و ثروت و قدرت و شهوت است.

فرماندهان عراقی یا باید دست به جنایت می زدند و عملیاتی را به انجام می رساندند یا اگر فکر فرار و عقب نشینی به ذهنشان خطور میکرد ,اعدام می شدند. آن هم نه همیشه در دادگاه نظامی. خیلی وقت ها مافوق آنها دستور داشت همان جا برای ترساندن بقیه سربازان افسر فرمانده یا سربازی را که از جنگ منصرف شده یا ترس جانش او را وادار به فرار کرده با گلوله به قتل برسانند.

سروان فهمی پرده از جنایات مخوفی برداشته. از کسانی که نه به اسرا و رزمندگان ایرانی نه به سربازان خودشان رحمی ندارند و تنها به خودشان فکر میکنند. هدف مشخصی جز مطامع دنیوی و گرفتن مدال شجاعت از رییس جمهورشان ندارند و برای رسیدن به آن حاضرند حتی نزدیک ترین دوستان ویاران خود را نیز قربانی کنند.

سروان فهمی بعد از این‌که در دل این جنایت ها روزگار می گذراند و به همان شیوه نیز عمل می کند خسته و ناامید و بی هدف و سرخورده ترجیح می دهد به ایران پناهنده شود و بار گناهان خود را با جدا شدن ازارتش بعث کمی سبک تر کند.

هنگ ترسوها خاطرات اوست از شروع جنگ، کشته شدن دوستانش، قصاوتی که هم رزمانش در قبال ایرانی ها انجام دادند، شهوت رانی وشراب خواری. ترس و وحشتی که گریبان سربازان عراقی را گرفته بود و بی هدفی و سرگردانی آنها. از ملاقاتش با رییس جمهور و حقارتی و خفتی که احساس کرده بود و بی اهمیتی آنها به عنوان قهرمانان کشورش.

انتشارات سوره مهر این کتاب را به چاپ رسانده و محمد حسن مقیسه آن را ترجمه کرده است. سروان فهمی بعد از پناهنده شدن به ایران این خاطرات را منتشر کرد. ناشر درمقدمه کتاب «هنگ ترسوها» نوشته است عراقی‌ها ادبیات ضدجنگ دارند، چون هم متجاوز بوده‌اند و هم مغلوب. چون هیچ هدف بزرگی را دنبال نمی کرده‎اند، برای همین نمی‌توانند ادبیات مقاوت بیافرینند.

خبرگزاری مهر

آگهی

دیدگاهتان را بنویسید

دکمه بازگشت به بالا