ورزش

بازی در پرسپولیسِ قهرمان و قوی باب میل من نبود

گفت‌وگوی ویژه با آخرین کاپیتان ایرانی قهرمان آسیا

برای نسل تازه فوتبال ایران سخت است که علیرضا حکیم‌زاده را به یاد بیاورد.

به گزارش “ورزش سه” هافبک همه کاره پاسی‌ها در دوره اوج و قهرمانی آسیا، بازیکن اردبیلی و البته کم سروصداست که به‌ندرت بعد از بازنشستگی او را در جمع فوتبالی‌ها دیدیم یا کمتر شده که خبرنگاری میکروفون را مقابل صورت او بگیرد تا نظراتش را درباره فوتبال ایران بداند.

این فرصتی فوق العاده برای خبرنگار ورزش سه بود تا با علیرضا حکیم‌زاده صحبت کند. چهره‌ای که برای تماشای هنرش در فوتبال باید دست به دامن آرشیویست‌ها شوید تا بازی‌های پاس دهه هفتاد را برای‌تان رو کند. با این حال او هنوز در بخشی از حافظه علاقه‌مندان به فوتبال ایران زنده است و همین بهانه‌ای برای گفت‌وگو با اوست که کمتر در فوتبال ایران صحبت می‌کند.

* آقای حکیم‌زاده به‌عنوان کاپیتان تیمی که روزگاری قهرمان آسیا بوده در حال حاضر مشغول چه کاری هستید؟ 
هفت یا هشت سالی است که بازنشسته شده‌ام اما مجددا درخواست بازگشت به کار کردم تا به‌صورت مشاوره کار کنم. به شرکت شیشه قزوین می‌روم؛ کارخانه ما قزوین و ابهر است اما دفترمان در تهران است و سرگرم هستم. سال‌های زیادی است که از فوتبال دور هستم، از سال 1378 که وضعیت فوتبال را مناسب ندیدم آن را رها کردم.

* به‌طور کل فوتبال نگاه نمی‌کنید؟ اروپا را هم دنبال نمی‌کنید؟
بسیار کم فوتبال می‌بینم. اگر اتفاقی بیفتد و یا جمعی باشد می‌بینم اما در غیر این‌صورت متاسفانه تنهایی نگاه نمی‌کنم. بعضی اوقات فوتبال اروپا را می‌بینم. مقداری از بازی لیورپول و ویارئال را دیدم و از دیدن آن تعجب کردم! اگر چنین اتفاقی در فوتبال ایران می‌افتاد و تیمی دو گل در زمین حریف می‌خورد، از وسط بازی آن را رها می‌کردند و به خانه‌های‌شان می‌رفتند. در ایران متاسفانه به دنبال بهانه‌های بیهوده هستند اما آن‌ها در نیمه دوم آمدند، بازی عوض شد و سه گل زدند.

*آخرین باری که فوتبال ایران را دیدید چه زمانی بود؟
من همین امروز تصمیم گرفتم بنشینم و ببینم اما هنوز بازی شروع نشده و داور سوت نزده همه به روی او می‌ریزند! داور هم یک آدم است و می‌خواهد درخصوص چیزی که دیده تصمیم بگیرد اما بیست و دو نفر از بازیکنان حریف و خودی به او حمله می‌کنند و این موضوع لوث شده است اما در زمان قدیم داور احترامی داشت و کسی جرات این کارها را نداشت. مثلا در آن زمان آقای پروین جرات نمی‌کرد به محمد صالحی چیزی بگوید. امروز بازیکنی دو روز است به فوتبال آمده و داور را زیر سوال می‌برد. به همین دلایل نمی‌خواهم فوتبال ايران را ببینم. من هیچ‌وقت فوتبال ایران را کامل ندیدم چون ذهنم نمی‌کشد نود دقیقه بازی را نگاه کنم اما بازی‌های باشگاه‌های آسیا مثل سپاهان و فولاد را دیدم و آدم لذت می‌برد. سپاهان فوتبال بسیار خوبی بازی می‌کند و من نمی‌دانم در درون تیم‌شان چه مشکلاتی وجود دارد که سرتر از تمام تیم‌ها است اما بدترین نتایج را کسب کرد. خداراشکر جواد نکونام با تجربه‌ای که داشته مرحله به مرحله بالا آمده و به‌خوبی تیمش را مدیریت می‌کند.

*شما سی سال پیش با تیم پاس قهرمان آسیا شدید. در خصوص آن قهرمانی صحبت کنید. 
پیش زمینه این اتفاق از دهه 60 آغاز شده بود. بازیکنانی مانند مدیر روستا، اکبر یوسفی و بازیکنانی که همگی جوان و در حال رشد بودند‌ به تیم پاس آمدند؛ این باشگاه امکانات اولیه و خوبی مثل زمین و سالن داشت. ما از سال 1369 آغاز کردیم و قهرمان ایران شدیم. سال 1370 یا 1371 بود که مجددا قهرمان ایران شدیم و بعد از آن به باشگاه‌های آسیا رفتیم. تیم را خوب بسته بودیم و امکانات خوبی داشتیم، پول خوبی نمی‌گرفتیم و شاید در حد یک حقوق، دریافتی داشتیم.

*دریافتی شما به پول آن زمان چقدر بود و این مقدار پول برای آن سال مبلغ قابل توجهی بود؟
اگر سالی کامل می‌گرفتیم حدود 2 میلیون بود. به چیزی که توجه نمی‌کردیم پولش بود و بیش‌تر به دنبال این بودیم از فوتبال لذت ببریم و نتایج خوبی کسب کنیم‌ اما نه به هر قیمتی. تمام سعی و کوشش‌مان این بود که تیم مردانه نتیجه بگیرد.

*در سال‌های 2018 و 2020 پرسپولیس به فینال آسیا رفت و قبل از آن سپاهان و ذوب آهن بودند اما نتوانستند به جام قهرمانی دست پیدا کنند. شما آخرین کاپیتانی هستید که جام قهرمانی آسیا را برای یک تیم ایرانی بالا بردید. چرا تیم‌های ما در این سال‌ها ناکام بودند؟
مسائلی که زیاد به آن اهمیت می‌دهند موضوعاتی است که به درد فوتبال نمی‌خورد. به خاطر دارم ما به تیم العربی قطر در دوحه سه بر دو باختیم و می‌گفتند پاس حذف می‌شود اما در ایران بازی را دو-هیچ بردیم و به جام باشگاه‌ها رفتیم. در آن زمان آقای فیروز کریمی مربی ما بود، مدیران خوبی داشتیم و از نظر روحی با صحبت‌هایی که با تیم می‌شد به‌خوبی ما را تغذیه می‌کرد اما متاسفانه من احساس می‌کنم هنوز بازی امروز شروع نشده بازیکن و مربی به فکر فصل آینده هستند و تیم‌ها ثبات ندارند. در 10 یا بیست سال گذشته مربی حداقل هفت یا هشت سالی در تیم می‌ماند اما الان سرمربی نمی‌داند پنج دقیقه دیگر در تیم است؟ اگر بازی را ببازد حضور دارد؟ یا اگر ببرد چه اتفاقی خواهد افتاد؟ آن زمان چنین مسائلی وجود نداشت و مربی به جز برنامه یک ساله‌ای که داشت حداقل چهار یا پنج سال آینده را می‌دید. تیم ما که موفق شد حداقل چهار یا پنج سال با هم کار کرده بودیم. ما ایرانی‌ها به مسائل روحی و روانی اهمیت زیادی نمی‌دهیم. به زمین می‌رویم و در دقیقه 80 دو بر یک عقب هستیم و می‌گوییم ناسلامتی داریم بازی می‌کنیم و امروز فینال است! متاسفانه دیر متوجه می‌شویم. ما در باشگاه‌های آسیا شخصی مثل فیروز کریمی داشتیم و بچه‌ها بازیکنان پخته‌ای بودند و می‌دانستند چه چیزی می‌خواهند.
ما با خیال راحت به زمین می‌رفتیم، حرفه‌ای‌گری را به آن صورت بلد نبودیم اما انجام دادیم. مسائلی که مربی از ما خواسته بود را انجام دادیم و به‌راحتی موفق شدیم. تیم‌های ایرانی صددرصد مشکلات روحی و روانی دارند که به قهرمانی نمی‌رسند.

*فیروز کریمی در سال‌های اخیر ثبات نداشته است. در دو مقطع به تراکتور آمد و بسیار زود از این تیم رفت. نظر شما درباره عملکرد فیروز کریمی در این سال‌ها چیست؟
در آن سال‌هایی که موفق می‌شد خیالش راحت بود در این تیم با امکاناتی که دارد کار می‌کند اما متاسفانه آقای فیروز کریمی بعد از قهرمانی آسیا یک دوره به پاس آمد اما موفق نشد و فکر و ذهنیت او با آن دوره فرق کرده بود. متاسفانه هرچقدر ما در ایران باتجربه‌تر می‌شویم، به جای استفاده درست از تجربه‌ها از آن‌ها سوء استفاده می‌کنیم. کاش خیلی باتجربه نشویم! آقای کریمی در زمان بی‌تجربگی کارهایی کرد که بسیاری از باتجربه‌ها نمی‌توانستند آن را انجام دهند. فکر می‌کردند با قهرمانی در ایران و آسیا به انتها رسیدند. متاسفانه در بازیکنان هم به همین صورت است. بازیکنانی میلیاردی مثل رونالدو در اروپا داریم که 37 یا 38 سال سن دارد و وقتی به زمین می‌آید می‌خواهد مثل یک جوان 18 ساله خودش را نشان دهد اما ما در بیست سالگی اولین پولی که می‌گیریم می‌گوییم تمام! فوتبال همین بود و در سال‌های بعد دچار افت شدید می‌شویم و به جای اینکه روبه رشد باشیم متاسفانه نزول می‌کنیم.

*چرا شما با وجود تجربه خوبی که با پاس در آسیا به‌دست آوردید، سمت مربی‌گری نرفتید؟ 
من جو تیم خودمان را بسیار مناسب می‌دیدم اما در سال 1378 دیدم مدیریت‌ها به اجبار و به حالت “هرچیزی که من می‌گویم باید باشد” شده و دیدم باب میل من نیست. متاسفانه ما نتوانستیم با امثال چنین آدم‌هایی کار کنیم. در آن زمان هافبک وسط‌های تیم پاس بازیکنانی مثل جواد نکونام و رسول خطیبی بودند؛ زمانی که آدم چنین بازیکنانی را می‌دید خودش خجالت می‌کشید و می‌گفت برای تو کافی است و اجازه بده آن‌ها بازی کنند! خدا پرویز خان ابوطالب را رحمت کند؛ بیست و هشت سالم بود به من می‌گفت در کلاس‌های مربی‌گری شرکت کن؛ من هم علاقه پیدا کرده بودم ولی اتفاقاتی افتاد که عطای فوتبال را به لقایش بخشیدیم و متاسفانه کنار رفتیم.

*چه اتفاقی برای تیم پاس افتاد که با آن همه افتخار به سمت انحلال رفت؟
مدیریتش همین را می‌خواست! آخرین دوره ما بودیم و می‌خواستند هویت تیم پاس را کم‌رنگ‌تر کنند چون اطراف این تیم کسی نبود. متاسفانه مربیانی خارج از تیم پاس آمدند، بازیکنانی که در تیم پاس حضور داشتند سابقه فوتبال‌شان در تیم پاس شاید یک سال هم نمی‌شد. زمانی که جو را خوب دیدند گفتند بهترین زمان است که این تیم را منحل کنیم. این اتفاق ناخواسته نبود و روی آن فکر شده بود که تیم پاس به‌راحتی از هم بپاشد. صددرصد طرفدار نداشتن تاثیر داشت. دنبال منحل کردن پرسپولیس و استقلال هم بودند و اسم‌شان را عوض می‌کردند اما همین تماشاگران اجازه ندادند.

*شما پیشنهادی از استقلال و پرسپولیس داشتید؟ فکرش را می‌کردید در این تیم‌ها بازی کنید؟ اگر پیشکسوت این تیم‌ها بودید شاید الان تریبون خیلی بیش‌تری داشتید.
زمانی که من در تیم پاس سرباز بودم و دوران آخر خدمتم بود از تیم پرسپولیس پیشنهاد داشتم اما دوست نداشتم به تیمی بروم که در سطح قهرمان است. آنجا اگر بازی می‌کردی کار سختی را انجام نمی‌دادی، قهرمان بودی و دوباره قهرمان می‌شدی! این اتفاق باعث شد که دیگر روی تیم ملی را نبینم. من در سال‌های 1359 برای تیم ملی جوانان انتخاب شده بودم که اصلا سابقه نداشت از اردبيل کسی به تیم ملی جوانان دعوت شود و بعد از آن کم کم از فوتبال ملی دور شدم.

*بعد از این سال‌ها وقتی به آن فکر می‌کنید پشیمان نیستید؟ با خودتان نمی‌گویید کاش به پرسپولیس رفته بودم؟
خیر، به این صورت نبود و اتفاقا بسیار خوشحالم که در تیم پاس ماندم. زمانی که با استقلال و پرسپولیس بازی داشتیم با یک روحیه بردن به زمین می‌رفتیم اما این موضوع به هر قیمتی نبود. من لگدهای زیادی خوردم و پشت پاهای زیادی به من زدند اما امکان ندارد کسی از من ناراحت باشد و بگوید من در آن سال چنین کاری کردم یا کسی را زدم ولی همیشه از بازی با استقلال و پرسپولیس لذت می‌بردم چون می‌دیدم در تیم مقابل 10 نفر عضو تیم ملی هستند اما در تیم ما یک یا دو نفر در تیم ملی بودند؛ این مبارزه برای من دلچسب بود اما با تیمی که همه بازیکنانش عضو تیم ملی هستند مقابل یک تیم ضعیف بازی کردن باب میل من نبود.

*اعضای تیمی که با آن قهرمان آسیا شدید را نام ببرید و بگویید با چه اسکوادی قهرمان شدید؟
دروازه‌بان ما آقای بهزاد غلام‌پور بود که الان جزو مربیان است. آقای رضایی‌منش، فرهاد عباسی، ناصر رزاق، محمد شهبندیان، وحید سلامات، رضا امری، آرش نوآموز، محمود شافعی، اکبر یوسفی، اصغر مدیر روستا و محسن گروسی بازیکنان فیکس ما بودند در دفاع آقای مرتضی قربانی حضور داشت. در فوروارد اکبر سهرابی جزو ذخیره‌های ما بود و آقای رحیم حلفی حضور داشتند و در هافبک آقای وحید امیری بودند. در هافبک وسط رسول غنی‌زاده، مهدی تارتار، ساکت الهامی و رسول خطیبی حضور داشتند. اکبر یوسفی و اصغر مدیر روستا آسیب دیده بودند. بازیکنان ما در تمرینات داخلی به حدی محکم بازی می‌کردند که اکثرا در تمرینات خودمان آسیب می‌دیدیم به دلیل اینکه بسیار جدی بازی می‌کردند. مثلا شانسی که آوردیم اصغر برای بازی با ژاپن رسید و گل پیروزی‌مان را زد. اکبر یوسفی به آن بازی رسید و جمع ما بسیار خوب بود. اگر من اشتباهی در زمین می‌کردم، بازیکنان کنار من جبران می‌کردند یا اگر دفاع اشتباهی می‌کرد هافبک می‌رسید و کمک می‌کرد. ما به معنی واقعی یک تیم بودیم.

*اسم ساکت الهامی را آوردید. اخیرا امیرحسین صادقی مصاحبه‌ای کرد و علنا به آقای الهامی به دلیل درگیری‌های بعد از فینال جام حذفی با محمد نوازی توهین کرده و می‌گوید این شخص هیچ افتخاری نداشته و هیچ‌جای فوتبال نبوده است. حال شما می‌گویید آقای الهامی همراه شما در تیم قهرمان بوده است.
پاس تیمی بود که تا مدت زیادی از جوانان و امید بازیکن نمی‌گرفت. به‌ خاطر دارم ساکت الهامی آمد و بعد از آن وحید هاشمیان و جواد نکونام از جوانان به رده بزرگسالان آمدند اما زمانی که ساکت الهامی آمد یک پسر 17 یا 18 ساله بود و آقای کریمی او را دعوت کرده بود. به یاد دارم در تمرینات یک تکل به پای من زد، هیچ اتفاقی نیفتاد اما بچه‌ها دیده بودند تکل بسیار محکمی زد و توپ را از من گرفت. بچه‌ها کمی عصبانی شده بودند و می‌گفتند چرا تکل زدی و این چه کاری بود؟ بازیکنی مثل ساکت الهامی با آن سن و سال بازی درگیرانه‌ای داشت و فوتبال را بسیار محکم بازی می‌کرد. من خودم به بچه‌ها گفتم فوتبال بازی می‌کنیم و پینگ پنگ که نیست و از ساکت دفاع کردم. ساکت بعد از آن بسیار خوب جا افتاده بود اما متاسفانه چند بار آسیب دید. زمانی که برای باشگاه‌های آسیا می‌رفتیم، هافبک‌های وسط ما یعنی مهدی تارتار، رسول غنی‌زاده و ساکت الهامی آسیب دیدند و حتی محمود شافعی اصلا فکرش را نمی‌کرد که فیکس بازی کند و او جزو پدیده‌های بازی‌های آسیایی شد. یک هفته یا 10 روز به بازی‌های آسیایی مانده بود که سه نفر از هافبک‌های خوب‌مان را از دست دادیم که رسول غنی‌زاده، مهدی تارتار و ساکت الهامی بودند. بعد از آن محمود شافعی آمد، فیکس شد، بسیار خوب بازی کرد و جزو پدیده‌ها شد. فکر می‌کنم اگر ساکت الهامی آسیب دیدگی مقطعی نداشت، احتمال اینکه در قهرمانی آسیا فیکس بازی کند زیاد بود.

*نظر شما در خصوص این توهین‌ها چیست؟ یک پیشکسوت به کسی که مخالف تیمش باشد می‌تازد و بدون اینکه از او اطلاعی داشته باشد احترامش را نگه نمی‌دارد. نظر شما درباره جنگ لفظی میان پیشکسوتان چیست؟
متاسفانه ما به جای اینکه مشکلات تیم خودمان را حل کنیم، به دنبال بهانه‌های بیهوده هستیم تا به گردن بقیه بیندازیم و بگوییم آن شخص چنین کاری کرد و باعث و بانی این اتفاق او بود. با مربیانی که در تیم پاس کردم هیچ‌وقت به دنبال مسائل حاشیه‌ای نبودند. ما بیشترین تمرین را می‌کردیم. مثلا زمانی که تمرینات‌مان تمام می‌شد ساکت نیم ساعت اضافه می‌ماند و تکل زدن را تمرین می‌کرد و یا دروازه‌بان‌مان بهزاد غلام‌پور یک ساعت بیشتر می‌ماند و ضعف‌هایش را پوشش می‌داد و بازیکنان فوروارد هم به همین صورت بودند و به دنبال این مسائل نبودیم. الان احساس می‌کنم مربیان فقط زمان بازی می‌آیند و روی نیمکت می‌نشینند! اگر نتیجه گرفتند می‌گویند ما انجامش دادیم و اگر نتیجه نگیرند به گردن حسن، حسین، داور، اطراف زمین و تماشاگران حریف می‌اندازند. متاسفانه این مسائل الان در فوتبال ایران غالب شده است که همگی به دنبال بهانه‌هایی هستند به جز اینکه بدانند مشکل از خود ماست‌؛ تیم ما ضعیف بود که این نتایج را گرفتیم. نمی‌دانم آقای ساکت الهامی چه کاری کرده که این افراد چنین حرفی زده‌اند.

*صحبت امیرحسین صادقی این بود که ساکت الهامی در جایگاه ملی مرتبه بالایی نداشته اما الان سرمربی شده است. 
مگر همه مربیان ما در رده‌های تیم ملی بازی کردند؟ فیروز کریمی، فرهاد کاظمی و مجید جلالی در رده ملی بازی کردند؟ اتفاقا بازیکنانی که در رده ملی بازی کردند اکثرا در مربیگری موفق نبودند. افراد بسیار زیادی هستند که من نمی‌خواهم اسم ببرم. مربیانی بودند که از تیم پاس به رده‌های بالاتر رسیدند. افرادی مثل مهدی مناجاتی بودند که در تیم ملی حضور داشت و مربی خوبی بود.
اصغر شرفی مربی و بازیکن بسیار خوبی بودند اما مربیانی هم وجود داشتند که در رده‌های ملی موفق نشدند. شاید ساکت اگر ادامه می‌داد جزو بازیکنان خوب بود می‌شد. من به خاطر دارم ساکت در جوانی دفتری داشت که از تمریناتش یادداشت برداری می‌کرد و مشخص بود علاقه دارد. آقای شاهرخ بیانی کمک آقای ساکت الهامی است که در رده ملی، پرسپولیس و استقلال بازی کرده است. اگر ساکت الهامی وجه خوبی در مربی‌گری نداشت هیچ‌وقت شاهرخ بیانی نمی‌آمد سابقه طولانی خودش را زیر سوال ببرد و حتما چیزی در ساکت الهامی دیده است. یک یا دو نفر از بچه‌هایی که هنوز در فوتبال هستند بسیار زیاد از ساکت الهامی تعریف می‌کنند و می‌گویند او در بیست و چهار ساعت بیست و پنج ساعت برای فوتبال وقت می‌گذارد!

*به عنوان صحبت پایانی چه حرفی دارید؟
الان فوتبال‌مان درجا می‌زند در حالی‌که امکانات مالی ما بسیار خوب است و بازیکنان از نظر مالی بسیار خوب حمایت می‌شوند اما متاسفانه امکانات اولیه مثل زمین را تمام تیم‌ها ندارند. باشگاه‌هایی مثل سپاهان و فولاد که این امکانات را دارند موفق هستند که یکی از دلایل‌اش همین است. الان مدیران مقداری کم‌ اهمیت شده‌اند و می‌بینی مدیری بعد از 6 ماه تغییر کرده است یا مربی در سه ماه اول عوض شده است. در فوتبال‌مان، فدراسیون و باشگاه‌ها ثباتی نداريم و تمام این اتفاقات دست به دست هم می‌دهند.  شانس آوردیم که فوتبالیست‌های ما رفتند و در باشگاه‌های اروپا بازی کردند. چطور می‌شود بهترین بازیکنان استقلال و پرسپولیس به کشورهای حوزه خلیج فارس مثل امارات و قطر می‌روند و در باشگاه‌های آن جا بازی می‌کنند و بعضی از آن‌ها حتی به 6 ماه نمی‌رسد و برمی‌گردند؟ مشخص است که در تیم‌ها خوب کار نمی‌شود و همیشه در حاشیه هستند‌. از دقیقه یک شروع می‌کنند و می‌خواهند با حاشیه بازی را جلو ببرند و با هر وسیله‌ای که شده به جز مسائل فنی می‌خواهند برنده شوند و وقت برای فوتبال نمی‌گذارند اما چه کسی فکرش را می‌کرد نساجی با این نفرات قهرمان جام حذفی شود؟ در تیم نساجی واقعا از جان مایه گذاشتند و بازی کردند تا نتیجه گرفتند.

منبع ورزش سه

آگهی
دکمه بازگشت به بالا