فضای مجازی

آخرین میخ بر تابوت جنگل‌ها

در دو ماهه ابتدایی سال ۱۴۰۰، ۲۷۰۰ فقره آتش‌سوزی در جنگل‌ها و مراتع به وقوع پیوسته است و بر اساس کزارش «فائو» سالانه ۶۵۰۰ هکتار از عرصه‌های جنگلی در پی حریق عمدی یا طبیعی از بین می‌رود.

به گزارش خبرگزاری مهر، رسالت نوشت: هکتارهای وسیعی از عرصه‌های جنگلی ما سال‌هاست به زمین سوخته بدل شده که بیانگر وضعیتی بحرانی در تقابل با این پدیده طبیعی _ انسانی است و شاید برای خیلی‌ها قابل‌هضم نباشد اما حریق عرصه‌های طبیعی در این سرزمین از رویه‌ای عادی و معمول فاصله گرفته و در حال تبدیل‌شدن به یک سنت همیشگی است و هرقدر تلخ و غیرقابل‌باور باشد، باز باید پذیرفت که حاصل عدم مهار و کنترل آتش از سوی نهادهای ذیربط و قصور و تأخیر در دفع حریق، این است که یک‌ششم مساحت جنگل‌های زاگرس به اشکال مختلف تلف شود. در همین دوماهه ابتدایی امسال، ۲۷۰ فقره آتش‌سوزی در جنگل‌ها و مراتع ما به وقوع پیوسته و آستینمان از این آمارها پر است.

ما در حالی پاسدار منابع طبیعی و عرصه‌های سبز نیستیم که فقط ۷ درصد سرزمینمان را جنگل تشکیل می‌دهد و برای کشوری همچون ایران که بر روی کمربند خشک و نیمه‌خشک واقع‌شده و به لحاظ فضای سبز طبیعی، زیرخط فقر قرار دارد، از بین رفتن سالانه ۶۵۰۰ هکتار از عرصه‌های جنگلی در پی حریق عمدی یا طبیعی که توسط «فائو» گزارش شده، بسیار رقم قابل‌توجهی است و معمولا در این واقعه از خطای انسانی، گرمای هوا و صاعقه و خشکسالی به‌عنوان متهمان اصلی نام می‌برند.

آمارها چه می‌گوید
اگر به آمارها نگاه کنید بهتر درمی‌یابید که همواره بدون اتخاذ تدابیر لازم برای پیشگیری، همه‌چیز به زمان حادثه و سوختن هکتارها جنگل موکول می‌شود و مقابله و کنترل آتش در اولویت‌های مسئولان جایی ندارد.
۹۵۰ هکتار سال ۹۵ ،۷۰۰ هکتار در سال ۹۶، ۳۶۴ هکتار در سال ۹۸ و حدود ۲۵ هزار هکتار از جنگل‌ها، سال گذشته طعمه حریق شدند و واکنش عیسی کلانتری، رئیس سازمان حفاظت محیط‌زیست، این است که «آتش‌سوزی در جنگل‌ها و مراتع در شرایط عادی کاملا طبیعی است و نباید بزرگنمایی کرد.» او ادعا کرده از ۱۰۰ میلیون هکتار جنگل‌ها و مراتع کشور، کمتر از ۱۵۰۰ هکتار از فروردین تاکنون دچار آتش‌سوزی شده و اصلا رقم قابل‌توجهی نیست! کلانتری سال قبل، آتش گرفتن ۲۵ هزار هکتار از عرصه‌های جنگلی را با توجه به حوادثی که در کل دنیا افتاده، خیلی عدد بزرگی ندانسته است! این سخنان تلنگری است برای همه دلسوزان عرصه‌های طبیعی که مسئولان ذیربط چندان ارزشی برای جنگل قائل نیستند و غافلگیری به هنگام وقوع حریق نباید دور از انتظار باشد و به‌رغم تحمیل خسارات گسترده حاصل از آتش‌سوزی و تصریح در قانون که وظیفه تمامی دستگاه‌ها فرونشاندن شعله‌های سرکش آتش است، بازهم دستگاه‌های اجرایی پس از وقوع حریق، غافلگیر می‌شوند و به کمک سازمان جنگل‌ها نمی‌شتابند.

روند بوروکراتیک درخواست بالگرد
وجود امکانات و مهیا نمودن تجهیزات لازم برای دفع حریق، موضوعی حیاتی برای حفظ منابع طبیعی به شمار می‌رود اما به علت فقدان این موارد، این اهالی بومی هستند که با دستان خالی و با همان امکانات اولیه و شاخ و برگ درختان به جنگل یاری می‌رسانند، حال‌آنکه به دلیل عدم ارائه آموزش‌های لازم به جامعه محلی جهت دفع حریق و بدون تجهیزات و نیروهای آموزش‌دیده‌؛ نمی‌توان زبانه‌های آتش را خاموش کرد. بالگرد ازجمله امکاناتی است که می‌تواند از گسترش آتش و ایجاد خسارات به مناطق دیگر جلوگیری کند. این در حالی است که برخی استان‌ها برای مواقع بحرانی بالگرد دراختیار ندارند و یا روند بوروکراتیک درخواست بالگرد و واریز پول به‌حساب هوانیروز به‌قدری طولانی و زمان‌بر است که دیگر کار از کار می‌گذرد. در اغلب مواقع سازمان جنگل‌ها بودجه‌ای در اختیار ندارد تا هزینه سوخت بالگرد را بپردازد و رسیدگی به این بحران فدای مسائل اعتباری می‌شود و آتش به نقاط بیشتری از جنگل‌ها سرایت می‌کند و مهار آن دشوار و دشوارتر می‌شود. در آتش‌سوزی جنگل‌های زاگرس که سال گذشته رخ داد، میان مدیران بر سر بدهی ۳۰ میلیارد تومانی سازمان جنگل‌ها به وزارت دفاع بحثی درگرفت که این مسئله، عاملی برای تأخیر اعزام بال‌گردها بود.

علی عباس‌نژاد، فرمانده یگان حفاظت جنگل‌ها، مراتع و آبخیزداری کشور به‌تصریح قانونی اشاره دارد که وزارت دفاع و نیروهای مسلح در بحث آتش‌سوزی باید به کمک سازمان جنگل‌ها و مراتع بیایند، «به همین منظور سال ۱۳۹۵ توافقنامه سه‌جانبه‌ای بین وزارت جهاد، وزارت دفاع، وزارت کشور و سازمان مدیریت بحران تنظیم‌شده است که بر اساس آن ۱۶ پایگاه برای این امر تجهیز شود. این کار انجام‌شده و وزارت دفاع بالگرد و امکاناتی را برای اطفای حریق تدارک دیده است. ازآنجاکه وزارت دفاع بالگرد ندارد پس باید با نیروی انتظامی، هلال‌احمر، سپاه، هوانیروز و حتی وزارت نفت قرارداد همکاری ببندند. آیا نباید در سازمان برنامه‌وبودجه و دولت بودجه‌ای برای هزینه این کار در نظر گرفته شود؟»

مردم از سازمان‌های متولی جلوترند
هادی کیادلیری- رئیس دانشکده منابع طبیعی و محیط‌زیست علوم تحقیقات در همین زمینه گفت‌وگو کرده است. او اگرچه کمک‌های مردمی به‌منظور اطفای حریق را قابل‌تقدیر می‌داند اما تأکید می‌کند، بدون بالگردهای آب‌پاش و کمک‌رسانی هوایی، نمی‌توان آتش را مهار کرد: «مردم ما از سازمان‌های متولی جلوترند درحالی‌که باید عکس این قضیه باشد و سازمان‌های متولی که وظیفه تخصصی دارند پیشگام باشند و این سازمان‌ها در کنار ایفای نقش خود، از مشارکت‌های مردمی هم استفاده کنند، اما این ماجرا وارونه اتفاق افتاده و مردم وقتی به‌تنهایی برای خاموش کردن آتش اقدام می‌کنند، چون تخصص و امکانات ندارند، هزینه بسیار بالایی می‌پردازند و گاهی جانشان را در این راه از دست می‌دهند و این از دست رفتن جان‌ها افتخار نیست بلکه ضعف مدیریتی ما و عقب‌ماندگی‌هایمان را نشان می‌دهد. متأسفانه دولت‌ها به بحث مدیریت به شکل پیوسته و بلندمدت نگاه نمی‌کنند. به‌عنوان‌مثال امروز که آتش‌سوزی می‌شود تا سال‌های بعد خیالشان جمع است، بنابراین یکی از دلایل شکست در مقوله آتش‌سوزی و مبارزه با آفات و بیماری‌ها این است که پیش‌آگاهی نداریم و هرچه هست روی کاغذ است و اقدامات را به پس از مشاهده مشکل موکول می‌کنیم. درست هنگامی‌که کار از کار گذشته، چون هم محدودیت‌های زیادی وجود دارد و هم این‌که روند بروکراسی‌ها و هماهنگی‌های اداری بسیار طولانی است درحالی‌که شعله‌های آتش منتظر نمی‌مانند تا ما هماهنگی‌های اداری را انجام دهیم به همین علت همیشه در مهار حریق شکست می‌خوریم.»

«کیادلیری» عامل دیگر را عدم جدیت دولت‌ها معرفی کرده و می‌گوید: «خود بحث منابع طبیعی را هنوز دولت‌ها جدی نگرفته‌اند و همیشه به دنبال توجیه آن هستند. به‌عنوان‌مثال اگر نگاه کنید در سخنان وزیر و افراد مختلف این موضوع مطرح می‌شود که آتش‌سوزی سطحی است. عامدانه این واژه را به کار می‌برند تا از بار مشکل کم کنند. درحالی‌که اگر در همین زاگرس آتش‌سوزی سطحی هم اتفاق بیفتد تمام نهال‌های کف جنگل و حیوانات و جوندگان را از بین می‌برد، که هرکدامشان وظیفه‌ای مهمی دارند، آن‌هم در زاگرسی که زادآوری کم است، به خاطر این‌که به شکل‌های مختلف نهال‌ها از بین می‌رود، دام‌ها بسیاری از این نهال‌ها را می‌خورند و کشاورزی نابود می‌شود و یک آتش‌سوزی سطحی هم می‌تواند بسیار تبعات داشته باشد. از سوی دیگر ما می‌بینیم که مسئولان متولی امکاناتی در اختیار نمی‌گذارند و جنگلبان‌های ما با شاخه بلوط، آتش را خاموش می‌کنند و مردم با بیل و کلنگ و شاخه‌های بلوط به دنبال مهار آتش‌اند. طبیعتا آتش‌سوزی جنگل‌ها قابل پیش‌بینی است و ما می‌دانیم روند حریق جنگل‌ها رو به افزایش است، هم به لحاظ مسائل طبیعی و تغییر اقلیم که سرزمینمان خشک و خشک‌تر می‌شود و هم از این نظر که ورود مردم مختلف به شکل غیرمتعارف به طبیعت بیشتر شده است، حتی به شکل گردشگری‌های غیرمتعارف و کوچک‌ترین اشتباهی منجر به ایجاد فاجعه‌ای بزرگ خواهد شد. شاید افراد بسیار کمی اشتباهاتی را در جنگل مرتکب شوند اما سطح خسارت‌ها بسیار بالا خواهد رفت.»

سرپیچی ارگان‌ها از در اختیار گذاشتن تجهیزات خود به سازمان جنگل‌ها
رئیس دانشکده منابع طبیعی و محیط‌زیست علوم تحقیقات در بیان علت این آتش‌سوزی‌ها به چند موضوع اشاره می‌کند، «یکسری از آن‌ها طبیعی و یکسری غیرطبیعی است که به‌وسیله انسان رخ می‌دهد که این غیرطبیعی هم به سهوی و عمدی تقسیم‌بندی می‌شود.

در مورد سهوی‌ها فرد اطلاعات و آگاهی ندارد که باید کار فرهنگی انجام دهیم. حتی رسانه‌ها نیز هنگامی به این ماجرا ورود می‌کنند که آتش‌سوزی اتفاق می‌افتد و در زمان‌های دیگری از سال، برای مقوله فرهنگ‌سازی و آموزش به مردم، اطلاعات خاصی را منتشر نمی‌کنند. اما آتش‌سوزی‌های عمدی هم الزاما به دلیل مغرض بودن نیست و ممکن است به دلیل احتیاج باشد، مثلا یک روستایی جنگل بلوط را آتش می‌زند، برای این‌که وسعت زمین گندمکاری‌اش را بیشتر کند. حرفم این است که برای مدیریت و نظارت بر عرصه‌های جنگلی و پیشگیری از آتش‌سوزی باید انگیزه‌ها را نیز شناسایی کنیم که چرا این اتفاقات رخ می‌دهد. در کنار مسئله تجهیزات که به آن اشاره کردم، شناسایی انگیزه‌ها و علت‌هاست و تا این‌ها را از بین نبریم، همیشه آتش‌سوزی خواهیم داشت. در کنار این‌ها یک پتانسیل هم داریم، درست است که ما ابزار و تجهیزات نداریم اما قوانین به ما فرصت خوبی داده و اگر اشتباه نکنم در ماده ۴۷ قانون حفاظت و بهره‌برداری از جنگل‌ها که سال ۴۶ مصوب شده، بر این موضوع تصریح‌شده است که در زمان آتش‌سوزی تمام ارگان‌ها و ادارات باید امکانات و تجهیزاتشان را در اختیار سازمان جنگل‌ها بگذارند، بنابراین اگر امکانات نداریم، قانون این فرصت را در نظر گرفته است. اگرچه هیچ‌گاه این اتفاق نمی‌افتد و سازمان متولی که سازمان جنگل‌هاست می‌گوید درخواست کرده‌ام اما امکانات لازم را در اختیارمان قرار نداده‌اند، این ایرادی است که به خود سازمان وارد است. چون قانون مجازات اسلامی و قانون استخدام کشوری به ما این اجازه و فرصت را داده که از آن‌ها شکایت کنیم و آن‌ها را به دادگاه بکشانیم.

سؤالم مشخصا این است که ما چندبار از این اهرم‌های قانونی استفاده کرده‌ایم؟ معلوم است که هیچ‌وقت این کار را نکرده‌ایم. فقط سازمان جنگل‌ها نالیده است که دستگاه‌ها و ارگان‌ها با ما همکاری نمی‌کنند. برای شکایت نکردن هم می‌گویند به‌طور ضمنی و غیررسمی به ما گفته‌اند که ارگان‌های دولتی نمی‌توانند از یکدیگر شکایت کنند. حال‌آنکه قانون گفته می‌توانند! این‌ها مشکلاتی است که همیشه وجود داشته اما ضابطه است که رفتار جامعه را هدایت می‌کند نه روابط. تا زمانی که به این ضوابط اتکا نکرده و ضابطمند حرکت نکنیم نه پاسخگوییم و نه مسئولیت‌پذیریم. در حال حاضر هم توجیه ما این است که ۹۰ درصد آتش‌سوزی‌ها توسط انسان صورت می‌گیرد، اگر این‌طور هم باشد باز مقصر ماییم. چراکه یا اطلاعات لازم را ارائه نکرده‌ایم یا نیازهای را برطرف نکرده‌ایم و درهرصورت اگر برخی عامدانه هم جنگل را آتش می‌زنند، برای آن‌هم باید آماده بود و تجهیزات لازم را پیش‌بینی کرد و به افراد آموزش داد. ما چقدر در این زمینه‌ها کارکرده‌ایم؟»

نباید معطل بروکراسی اداری و لنگ اعتبار بود
«کیادلیری» فقط سازمان جنگل‌ها را مقصر نمی‌داند و معتقد است: «همه ما موظفیم اما وظیفه اصلی بر دوش یک سازمان است که باید هماهنگی‌ها و امور قانونی را پیش ببرد. این ناهماهنگی آن‌قدر زیاد است که بالگردهای اطفای حریق دیر به محل اعزام می‌شوند و اول‌ازهمه می‌خواهند مسائل بودجه‌ای و بروکراسی اداری را حل کنند و بعد آتش جنگل را خاموش کنند. درحالی‌که این شرایط آن‌قدر خاص و ویژه است که نباید معطل کار اداری و لنگ اعتبار بود و باید از قبل بودجه‌ای را به این مسئله اختصاص بدهند. ما سالانه می‌توانیم میزان آتش‌سوزی‌ها را برآورده کرده و بودجه را در یک صندوقی قرار دهیم که آنی و بلافاصله قابل‌دسترس باشد. هرچند ضعف امکانات هم قابل‌اغماض نیست و درست نمی‌دانم که چقدر بودجه باید برای تجهیزات و ابزارها صرف کرد، چون برعهده سازمان متولی است ولی احتمالا سازمان جنگل‌ها آمار درستی نمی‌دهد که چقدر بودجه نیاز است، چون ابزار را ندارد و یا این‌که درخواست می‌دهد و مجموعه‌های بالادستی پیگیری نمی‌کنند و بودجه موردنیاز را در اختیار این سازمان نمی‌گذارند که از این دو حالت خارج نیست. یا آمار و درخواست درستی داده نمی‌شود و یا درخواست داده می‌شود اما بودجه موردنظر تأمین نمی‌شود، به هر شکل متولی مقصر است. ما سازمان‌های مختلفی داریم از پدافند غیرعامل و غیره که این‌ها اعتبار دریافت می‌کنند تا به همین امور رسیدگی کنند و اساسا تشکیل‌شده‌اند تا کمک کنند، این‌ها بودجه می‌گیرند اما چه اثری گذاشته‌اند؟ ما هیچ‌گاه این مسائل را ارزیابی نکرده‌ایم. یک نفر از این‌ها نپرسیده که چرا وظایفتان را درست انجام نداده‌اید.»

او در ادامه می‌گوید: «چندبار دیده‌اید که نمایندگان مجلس، وزیری را بابت آتش‌سوزی و یا آفات و بیماری‌ها و نابودی جنگل‌ها استیضاح کنند. این نشان می‌دهد که نه برای نمایندگان مردم و نه دولت‌ها این مسئله اهمیتی ندارد اما اگر یک کیلو پیاز کم شود، وزیر استیضاح می‌شود. بنابراین موضوع آتش‌سوزی جنگل‌ها برای مسئولان ما اهمیتی ندارد و به‌اندازه فهم و درکشان از طبیعت برای طبیعت تصمیم می‌گیرند، نه به‌اندازه ارزش طبیعت و علت این‌که ما سایت‌های امداد هوایی نداریم، همین است. به خاطر عدم هماهنگی‌هاست، اعتقاددارم ما همان‌طور که مردم‌سازی می‌کنیم، باید دولت‌سازی هم بکنیم. دولت سازی یعنی این‌که تمام ادارات و سازمان‌های دولتی، هماهنگ و منسجم باشند. ولی وقتی گسسته و گسیخته و بخشی نگر عمل می‌شود، همین مسائل رخ می‌دهد.

هرچند سازمان‌های متولی مثل هوانیروز و غیره هم بهانه‌های خاص خودشان را دارند و می‌گویند ما امکانات نداریم و سازمان جنگل‌ها باید بودجه و هزینه‌های بنزین را به ما بدهد. حتی اگر هماهنگی‌های لازم هم اتفاق نیفتد، سازمان‌ها مسئول‌اند و باید برای نجات جنگل‌ها کمک کنند. این‌ها منابع ملی است و مربوط به بخش و سازمان خاصی نیست اما عدم وجود یک دولت منسجم کار را به اینجا رسانده است. منظور از دولت منسجم، یعنی قانونش در همه زمینه‌ها منسجم باشد و با یکدیگر تناقض نداشته باشد. دولت منسجم یعنی بخشی نگر نیست و ادارات و سازمان‌ها با یکدیگر هماهنگ‌اند. وقتی این موارد نباشد، انتظار دارید من متخصص که میزان تأثیرگذاری‌ام در طبیعت شاید ۲۰ درصد هم نباشد، چه‌کاری انجام دهم؟ وقتی عوامل تخریب در جنگل‌های ما غیرطبیعی است، نه طبیعت می‌تواند برای ما کاری کند و نه من متخصص می‌توانم برای حل این مسئله کاری انجام دهم. چون این عوامل غیرطبیعی است وگرنه مردم که همیشه از دولت‌ها جلوترند و بدون پشتیبانی به دنبال خاموش کردن آتش‌اند و در برخی مواقع جان خود را از دست می‌دهند و هر فردی که جانش را از دست می‌دهد باید سازمان‌های متولی پاسخگو باشند.»

لزوم حرکت به سمت تکنولوژی و فناوری‌های نو
رئیس دانشکده منابع طبیعی و محیط‌زیست علوم تحقیقات، بر ناکافی بودن تعداد محیط‌بان‌ها و جنگلبان‌ها نیز تأکید می‌کند که با آمارهای جهانی همخوانی ندارد: «وظیفه محیط‌بان‌ها و جنگلبان‌هایی که در عرصه حضور دارند، اطلاع‌رسانی است و گرچه تعداد این‌ها کم است اما می‌توانیم از فناوری‌های روز استفاده کنیم، دنیای امروز به سمت تکنولوژی و فناوری‌های نو رفته و اگر تعداد جنگلبانان ما زیاد باشد تا لجستیک و پشتیبانی فنی نداشته باشند نمی‌توانند به مناطق صعب‌العبور بروند. این کار در کشورهای پیشرفته صورت گرفته و شاید برخی بگویند به‌رغم این مسئله، بازهم در کشورهای پیشرفته آتش‌سوزی در سطح وسیع داریم اما جنگل‌های آنان با ما متفاوت است و گونه‌های جنگلی آنان به نحوی است که آتش می‌گیرد، مثل درختان اکالیپتوس در استرالیا و سوزنی‌برگان که مثل بنزین می‌سوزند و بعضی از گونه‌ها در این کشورها باید آتش هم بگیرد تا زادآوری کنند و این قیاس جنگل‌های ما با جنگل‌های آنان غلط است.

دوم این‌که سطح جنگل‌های ما بسیار کم است و هفت درصد کل کشور را به خود اختصاص می‌دهد و جزء کشورهای با پوشش کم جنگلی در دنیا محسوب می‌شویم. چون ۹۳ درصد سرزمینمان خشک و نیمه‌خشک است. بنابراین حساسیت تخریب جنگل‌ها در کشور ما باید بسیار بالاتر باشد و به سمت فناوری و تکنولوژی‌ها برویم، گرچه تعداد جنگلبان‌ها مهم است اما شاید آن‌قدر اهمیت نداشته باشد.

در کنار این‌ها باید به زمان طلایی مهار آتش هم توجه کنیم، ما دارای سه اصل پیش‌بینی، پیشگیری و پیش‌آگاهی هستیم و در همه جای دنیا، پیش‌بینی و پیشگیری بهتر از درمان است و در هنگام آتش‌سوزی، باید در همان ساعت‌های اولیه آتش را سرکوب کرد و اگر آتش گسترده باشد، بسته به توپوگرافی منطقه و شرایط محیطی و نوع پوشش منطقه می‌تواند وسعت و شدت بیشتری پیدا کند اما به‌طورکلی ساعت‌های اولیه، بهترین زمان مهار آتش است و اگر شعله‌ها پخش شود دیگر به‌راحتی امکان کنترل وجود ندارد.»

کد خبر ۵۲۲۲۶۵۷

خبرگزاری مهر

آگهی

دیدگاهتان را بنویسید

دکمه بازگشت به بالا